loading...
راعيان و داعيان
خريد آسان
گیاه همراه جیبی
irrd بازدید : 402 سه شنبه 27 فروردین 1392 نظرات (1)

امروز برایتان حدیثی از امام صادق(ع) می گویم که شاید دامن گیر جامعه امروز ماست.

امام صادق(ع) فرمودند: هر گاه مردم مرتکب چهار گناه شوند، به چهار بلا گرفتار شوند:

1- زمانی که زنا رواج یابد، زلزله خواهد آمد.

2- هر گاه مردم زکات نپردازند، چهار پایان به هلاکت می رسند.

3- هر گاه قضاوت مسئولان قضایی، ظالمانه باشد، باران نخواهد بارید.

4- زمانی که پیمان شکنی شود، مشرکان بر مسلمانان غلبه خواهند کرد.


ممكن است مورد 1 که حضرت اشاره فرمودند دامن گیر جامعه ما باشد همانطور که اخیرا زلزله در استان های آذربایجان، بوشهر و سیستان و بلوچستان و ... آمده است.

 

irrd بازدید : 547 پنجشنبه 08 دی 1390 نظرات (1)

فصل اول

 نکاتی در مورد آداب و معاشرت اجتماعی:

 

الف: اخلاق اجتماعی ب: رفتار اجتماعی

 

فصل دوم

نکاتی از رفتار و مهارت های اجتماعی:

1- پیاده روی2- صحبت کردن3- لباس پوشیدن4- نظافت شخصی5- غذاخوردن

6- در میهمانی ها

 

منبع این مطالب از سایت زیر است:

 

منبع : http://www.mardoman.net/

فصل اول

 نکاتی در مورد آداب و معاشرت اجتماعی

هر شهر یا کشوری دارای آداب رسوم خاصی می باشد که بنا به شرایط زندگی همان منطقه شکل گرفته است.اما به طور کلی در همه جای دنیا اصول و مبانی مشترکی برای اخلاق و رفتار آدم ها وجود دارد که توجه به آن ها در هر جامعه ای و بین هر ملتی موجب موفقیت در ارتباطات جمعی و آزمون های شخصیتی می شود.
با رعایت آداب و اصول معاشرتی و اجتماعی راحت تر می توان ارتباط اجتماعی موفق با دیگران برقرار کرد و امتیازاتی فراوانی از این رابطه به دست آورد. به عبارتی بهتر، رعایت این اصول یکی از دلایل تمایز فرد از دیگران است و در زمان انتخاب وی در موقعیت های مختلف مانند، ازدواج، شغل، سمت و مقام خاص، نفرات نمونه و برتر، این خصوصیت یکی از امتیازهای مهم برتری در این رقابت ها به حساب می آید و در هر رابطه ای مورد رضایت مخاطب قرار می گیرد.
آداب و معاشرت اجتماعی دو اصل اساسی دارد:
الف: اخلاق اجتماعی
ب: رفتار اجتماعی
اخلاق اجتماعی: به کلیه اعمال شرعی و وجدانی انسان ها گفته می شود که در همه جای دنیا این اصول شناخته شده و مشخص است و همه افراد رعایت آن را نشانه انسانیت، شرافتمندی ، نجابت ، خداشناسی و منصف بودن فرد می دانند.
از آن جا که این اصول توسط ادیان مختلف به صورت کامل توضیح داده شده است و در همه حال و هر زمان توصیه می شود، تنها به اشاره ای از اهم آن ها بسنده می کنیم:
- مهربانی، محبت ورزی و خوش رویی با دیگران.
- فرد تنها به منافع و نیازهای خود توجه نکند و آنچه را برای خود نمی پسندد برای دیگران نپسندد.
- عدالت و انصاف را پیش رو داشته باشد و تمام اعمال و تصمیمات خود را بر اساس آن اتخاذ نماید.
- دروغ نگوید و ظاهر سازی نکند و از فریب دیگران بپرهیزد.
- گره گشای مشکلات دیگران باشد و بابت انجام آن امتیازی طلب نکند.
- فرصت طلب نباشد و از موقعیت هایی که به دست می آورد سوء استفاده نکند.
- نجیب باشد و به ناموس دیگران نظر نداشته باشد.
- خیانتگر نباشد و به وعده های خود وفادار بماند.
اصل دوم رفتار اجتماعی است که هدف از نوشتن این مطالب ترویج همین موضوع می باشد. اصول رفتار اجتماعی دارای نکاتی است که رعایت آن شخصیت فرد را به گونه ای ناباورانه رشد می دهد و سطح اجتماعی او را به درجات بالا می رساند، فرد را شخصیتی با ادب، تحصیلکرده و قابل اطمینان نشان می دهد که به راحتی مخاطب را مغلوب خود می سازد.

 

 

 

 

فصل دوم

نکاتی از رفتار و مهارت های اجتماعی:

1- پیاده روی

- وقتی در خیابان راه می روید باید ادب و نزاکت را رعایت کنید، در سمت راست با قامتی کشیده(نه خمیده) و قدم هایی متعادل ، راست و مستقیم حرکت کنید.
- اگر سهوا موجب ناراحتی کسی شدید مانند، تنه زدن یا لگد کردن پا، فورا عذرخواهی کنید و در پاسخ معذرت خواهی دیگران جرو بحث نکنید و تنها بگویید"اشکالی ندارد"
- در انتخاب راه، مسیر پسندیده سمت راست است و هنگامی که سه نفر مشغول پیاده روی هستند، اولویت با وسط، سمت راست و چپ می باشد که بهتر است به ترتیب اولویت فرد بزرگتر یا خانم وسط و نفرات کوچک تر به ترتیب راست و چپ حرکت کنند. البته در چنین شرایطی باید مراقب باشید تا عرض مسیر پیاده روی را مسدود نکنید.
- اولویت اجتماعی معمولا ابتدا با بزرگترین فرد جمع، فردی که مقام یا سمتی بالاتر از دیگران دارد، خانم ها و سپس سایر نفرات به ترتیب سن و مقام می باشد، بنابراین لازم است هنگام ورود به درگاه ها یا مکان های مختلف اولویت ورود نفرات رعایت شود.
- هنگام پیاده روی در خیابان از خیره شدن به دیگران و گوش دادن به صحبت آن ها خودداری کنید.
- با صدای بلند صحبت نکنید و بر سر راه دیگران متوقف نشوید.
- در معبرهای شلوغ از هل دادن و تنه زدن به دیگران به این معنی که" سریعتر حرکت کنند چون شما عجله دارید" پرهیز کنید.

2- صحبت کردن

- هنگام سخن گفتن از کلمات مودبانه تر و زیباتر استفاده کنید مانند, "صحبت" به جای "حرف" و یا "همکارم" به جای "کارگرم"
- از گفتن فحش و ناسزا شدیدا خودداری کنید و اگر کسی به شما ناسزا گفت و شما را با انجام رفتار و اعمال تحریک آمیز عصبانی کرد با ملایمت و خوش رویی برتری خود را نسبت به او نشان دهید تا پیروز میدان باشید.
- جملات را منسجم و حساب شده بیان کنید تا در کم ترین کلمات منظورتان را رسا و ساده عنوان کرده باشید.
- ساده و روان سخن بگویید و از کلمات و جملاتی که درکشان برای دیگران مشکل است صرف نظر کنید.
- وقتی در جمعی عمومی سخنوری می کنید از بیان موضوعاتی که تنها برای خودتان جذابیت دارد خودداری کنید و افکار خود را به شیوه ای جذاب نه به صورت نصایح پدربزرگانه بیان نمایید. افرادی که درباره عقاید خود تعصب خشک دارند و در چهارچوب فکری به خصوصی محصور شده اند هیچ گاه نمی توانند از دیگران چیزی بیاموزند و هم صحبت خوبی نیز برای دیگران به شمار نمی آیند.
- جملات دیگران را کامل نکنید، اندکی صبر کنید تا کلمه ای را که سخنران به دنبالش هست خود به زبان بیاورد.
- به توپوق و لهجه دیگران نخندید و هنگام صحبت دیگران علایم خستگی و کلافگی از خود نشان ندهید چون خلاف ادب است.
- بیشتر از آن چه سخن می گویید به دیگران فرصت صحبت کردن بدهید.
- صحبت دیگران را قطع نکنید و اگر کسی سخن شما را قطع کرد برای ادامه آن پافشاری نکنید.
- از بیان داستان های قدیمی، طولانی و خسته کننده بپرهیزید.
- آهسته و رسا صحبت کنید، کاملا متعادل. نه به گونه ای که از صدای بلند شما دیگران سر درد بگیرند و نه طوری که از صدای ضعیفتان یکی در میان کلمات را متوجه نشوند.
- از راه دهان صحبت کنید نه از بینی!
- وقتی صحبت می کنید به نسبت مساوی به چشمان مخاطبان نگاه کنید اما به آن ها خیره نشوید مخصوصا اگر مخاطبتان جنس مخالف باشد.(از نگاه کردن به زمین یا دور و بر خودداری کنید.)
- همیشه دهان خود را خوشبو نگه دارید تا هنگام صحبت کردن با چهره های آشفته دیگران مواجه نشوید.
- یادتان باشد هنگام بروز اختلاف عقیده، دانا سعی می کند چیزی بیاموزد و نادان به مجادله می پردازد.
- تملق گویی خوب نیست، دقت کنید اگر از کسی تعریف می کنیدخلاف واقع و بزرگنمایی نباشد تا در نظر دیگران حالت چاپلوسانه به خود نگیرد.
- جای دیگران جواب ندهید این روش تنها برای افراد بیمار و بی زبان صحیح می باشد.
- هنگام سخنرانی دیگران سعی نکنید با ادا و اشاره کنترل سخنوری وی را از دستش خارج کنید.
- هنگامی که سیگار به لب دارید یا مشغول خوردن هستید، صحبت نکنید.
- قسم خوردن نشانه عدم اعتماد به نفس و عدم اطمینان از صحت سخن بوده و تکرار آن به مراتب کار را بدتر می کند.
- دانستن اشعار زیبا، نکات جالب، اخبار به روز و لطیفه های جذاب یا گفتار بزرگان و به کار بردن به موقع آن ها در سخنان، بر تاثیر گفته ها می افزاید و کلام را زیباتر می کند.

3- لباس پوشیدن

- آقایان بهتر است در مراسم و مکان های رسمی از کت و شلوار استفاده کنند.
- کت و شلوار همیشه باید اتو زده و بدون لک باشد.پیراهن نیز خوش زرق و برق و کفش ها واکس زده و رنگ همگی با یکدیگر همخوانی داشته باشد.
- در تابستان و روز بهتر است از کت شلوارهای رنگ روشن و در شب از رنگ تیره استفاده کرد.
- از گذاشتن خودکار وسایر وسایل در جیب بالای کت و وسایل حجیم در جیب های جانبی کت و شلوار جدا بپرهیزید.
- کت و شلوار باید کاملا اندازه باشد رنگ و روی آن نرفته باشد.
- خط دکمه پیراهن، دکمه شلوار و سگک کمربند باید در یک راستا قرار بگیرند.
- پیراهن نباید داخل شلوار چروکیده باشد یا قسمتی از آن بیرون و قسمتی داخل باشد. برای حل این موضوع بهتر است از پیراهن های کوتاه و گشاد استفاده نکنید.
- داخل جیب پیراهن وسایل حجیم نگذارید تا جیب آن متورم نشود.
- از لباس های ترمیم شده و نخ کش شده استفاده نکنید، لباس ها همیشه باید تمیز، اتوشده و خوشبو باشند و نقصی نداشته باشند.
- کفش ها باید با لباس همخوانی کامل داشته باشند(از نظر رنگ و جنس) و همیشه در همه حال تمیز و واکس زده باشند عاری از هرگونه پارگی یا فرسودگی محرز.
- جواراب ها همیشه سالم، تمیز و خوشبو با شند تا اگر مجبور شدید در محلی کفش هایتان را در بیاورید خجالت نکشید!
- بهتر است برای مدت طولانی در یک مکان از یک مدل لباس استفاده نکنید.
- از مواد خوشبو کننده در مدل های مختلف(لباس، بدن، دهان و پا) به صورت مداوم استفاده کنید.

4- نظافت شخصی

- موهای خود را همیشه مرتب، تمیز و خوش حالت نگه دارید و موهای زائد اطراف سر و گردن را مرتبا کوتاه کنید.
- موهای صورت خود را مداوم اصلاح کنید و بعد از آن ژل مخصوص یا کرم اصلاح بزنید اما اگر اهل ریش و سبیل هستید از آنکارد و شستن آن ها به هیچ وجه غافل نشوید.(خانم ها بهتر است که صورت خود را مرتبا کنترل نمایند و به گونه ای متعادل آرایش کنند تا از طرفی فرق صورت آن ها با صورت مردان محرز باشد و از طرف دیگر مواد آرایشی روی صورتشان فسیل نگردد.)
- دندان هایتان را سفید و درخشان نگه دارید و از زرد شدن، جرم گرفتن یا پلاک بستن آن ها جلوگیری کنید.
- ناحن هایتان همیشه کوتاه و تمیز باشند. ضمن اینکه هنگام کوتاه کردن ناخن باید به شکل ظاهری آن توجه کرد تا زیبایی خود را از دست ندهد.
- برای داشتن بدن و لباس های خوشبو، استحمام روزانه و تعویض لباس هفته ای چند بار لازم است.

5- غذاخوردن

- هنگام غذا خوردن اینکه چه کسی کجا بنشیند خیلی مهم است و این وظیفه میزبان است که به اولویت میهمانان را راهنمایی کند.در میهمانی های خانوادگی جایگاه ویژه سمت راست خام میزبان و سمت راست آقای میزبان می باشد و در صورتی که میزبان یک نفر باشد جایگاه ویژه سمت راست و سپس سمت چپ او است. در میهمانی های خانوادگی بهتر است که خانم و آقای صاحبخانه کنار یا مقابل یکدیگر بنشینند و به ترتیب دیگر میهمان ها این کار را انجام دهند.
- تا هنگامی که صاحبخانه(خانم یا آقای میزبان) شما را به پای میز غذا(سفره) دعوت نکرده است از نشستن صرف نظر کنید. بهتر است که در میهمانی ها تا زمانی که خانم صاحبخانه و دیگر خانم ها شروع به خوردن غذا نکرده اند آقایان از خوردن جلوگیری کنند.
- پشت میز با حالت مناسب بنشینید و از گذاشتن آرنج و دست بر روی میز خودداری کنید و از خم شدن زیاد و پایین آوردن سر هنگام خوردن غذا جلوگیری کنید.
- بر روی صندلی لم ندهید و آن را با بدن به عقب نبرید، مودبانه از جا برخیزید و آرام صندلی را جابه جا کنید. بعد از ترک صندلی آن را در جای اولیه خود قرار دهید.
- دستمال سفره در یقه یا جیب و بالای سر قرار نمی گیرد جایش روی زانو است! ضمن اینکه صورت را نباید با دستمال سفره خشک کرد و تنها می توان آن را بر روی لب ها گذاشت. بعد از اتمام غذا دستمال سفره را تا نکرده سمت چپ بشقابتان بگذارید.
- با متعلقات میز بازی نکنید و خانه نسازید!
- پشت میز غذا از خمیازه کشیدن،گرفتن بینی، شانه کردن موها، کشتی گرفتن، خاراندن بدن و صحبت با تلفن همراه یا دست دادن به دیگران جلوگیری کنید و از مطالعه بپرهیزید.
- تعویض کارد و چنگال یا قاشق چنگال در دستان کار پسندیده ای نیست سعی کنید هنگام برش غذا بر بشقابتان تسلط کافی داشته باشید.
- وقتی غذا به طرف دهان برده می شود چنگال باید به طرف پایین باشد.
- قبل از چشیدن و خوردن غذا از زدن نمک و فلفل صرف نظر کنید.
- خوردن غذا از نوک قاشق صحیح نیست و باید از کنار آن خورده شود.
- در برخی کشورها رسم بر این است هنگامی که غذا تمام می شود قاشق چنگال را به صورت موازی داخل بشقاب می گذارند تا پیشخدمت آن را جمع کند اما اگر هنوز قصد خوردن غذا دارید باید قاشق و چنگال را به صورت متقاطع در بشقاب قرار دهید تا پیشخدمت آن را جمع نکند.
- در رستوران ها اگر قاشق یا چنگالتان روی زمین افتاد نباید آن را بر دارید. این کار پیشخدمت است.
- با غذا بازی نکنید و آن را هم نزنید و فوت نکنید.
- بشقابتان را با دستمال یا تکه نان تمیز نکنید. اگر واقعا بشقاب کثیف است از بشقاب دیگری استفاده کنید.
- برای برداشتن ظروف انگشتانتان را به سر قاشق یا چنگال نمالید و داخل لیوان یا فنجان نکنید.
- هنگام اتمام غذا بشقاب خود را عقب نزنید و ته مانده غذایتان را برای کسی نریزید یا همراه خود نبرید.
- اگر چیزی می خواهید که از شما فاصله دارد مودبانه از فردی که به آن نزدیک است خواهش کنید تا به شما کمک کند. خودتان شخصا بر روی میز دراز نکشید و آن را بردارید!
- از پرخوری و کم خوری محسوس اجتناب کنید و هنگام صرف غذا از نحوه پخت غذا تعریف کنید و بگویید که خیلی خوشمزه است، حتی اگر این طور نباشد! با این کار خانم صاحبخانه با روی خوش تا پایان میهمانی از شما پذیرایی ویژه می نماید.
- اگر غذایی را دوست ندارید یا به نظرتان خوب تهیه نشده نباید بیان کنید یا درگوشی به دیگران بگویید و از متعلقات سفره انتقاد کنید.
- اگر استخوان یا هرچیزی دیگری را خواستید از دهان بیرون بیاورید خیلی آرام و نا محسوس چنگال را به گوشه لبتان بچسبانید و آن تکه را روی چنگال قرار دهید و کنار بشقاب بگذارید.
- قبل از نوشیدن لب خود را با دستمال پاک کنید.
- هرگاه احساس کردید دست یا صورتتان چرب و کثیف شده یک دستمال کاغذی را تا کنید و به آرامی دست و صورتتان رابا آن پاک نمایید.
- قاشق و چنگال شخصی را داخل ظروف عمومی نکنید و قاشق مرطوب را داخل شکر یا هر چاشنی دیگری نبرید.
- انگشتان خود را هرگز لیس نزنید و با گوشه سفره یا میز پاک نکنید.
- قبل از نوشیدن قاشق هم زن را از داخل لیوان یا فنجان خارج کنید.
- بهتر است که در میهمانی ها به جای پارچ آب از آب معدنی های تک نفره استفاده شود.
- تا زمانی که دیگران غذا می خورند میز غذا را ترک نکنید به خصوص اگر میزبان هستید.
- هرگز کارد را به دهان نبرید.
- از خلال دندان پنهانی استفاده کنید نه سر میز.
- برای نخوردن نوعی از غذا دلیل نیاورید و به بشقاب دیگران نگاه نکنید.
- نان را با چنگال بر ندارید و برنج را با قاشق داخل بشقاب نکشید. از ریختن ماست و سالاد روی برنج جدا خودداری کنید.

6- در میهمانی ها

- هنگام سلام و احوال پرسی میزبان باید میهمان ها را به یکدیگر معرفی کند. ابتدا کوچک تر را به بزرگ تر، آقا را به خانم و مقام پایین تر را به مقام بالاتر معرفی می کنند سپس بزرگ تر، خانم و مقام بالاتر را به دیگران. اگر میهمان فرد ناشناسی را همراه خود آورده باید او را به میزبان معرفی کند سپس میزبان را به میهمان ناشناس. در میهمانی های بزرگ لازم نیست تک تک همه را به یکدیگر معرفی کرد تنها زمانی که تصادفا لازم می شود کافی است.
- اگر با تاخیر وارد میهمانی می شوید باید با تمام حاضرین سلام و احوالپرسی کنید و یکبار دیگر با کسانی که کنارتان می نشینند احولپرسی را ادامه دهید.
- تشریفات را باید انجام دهید چه میزبان باشید چه میهمان چه مطابق میل و عقاید شما باشد چه نباشد.
- در میهمانی های رسمی ابتدا باید به آقا و خانم میهمان سلام واحوالپرسی کرد بعد به بزرگ ترها و مقامات بالا.
- به بشقاب غذا و میوه دیگران نگاه نکنید. مخصوصا اگر میزبان هستید تنها این کار را زمانی انجام دهید که در ادامه بخواهید به آن میهمان تعارف کنید که چیزی بخورد.
- از قیمت میوه و غذاهای خریداری شده در میهمانی صحبتی نکنید حتی اگر چندین برابر قیمت خریده باشید.
- با تمامی میهمانان صحبت کنید و به یک میزان از همه پذیرایی کنید و گرم بگیرید.
- کسی را در جمع تحقیر نکنید و کسی را بیش از حد بزرگ ننمایید.
- به میهمانان احترام بگذارید و غیر مودبانه با آن ها صحبت نکنید.
- اگر نگران خرابی وسایل منزلتان هستید به روی میهمانان نیاورید یا بیخیال باشید یا میهمان دعوت نکنید.
- بچه های میهمان را تحت هیچ شرایطی دعوا نکنید. البته میهمانان باید خودشان در چنین مواقعی توجه ویژه ای به فرزندانشان داشته باشند تا موجب مزاحمت و ناراحتی میزبان نشوند.
- اگر میهمانی ظرف یا اشیایی را شکاند به او چشم غره نروید و عصبانی نشوید. با ملایمت بگویید"اشکالی ندارد" چاره ای نیست زیرا نمی توانید پول آن را از او بگیرید پس بهتر است خودتان را کنترل کنید تا شخصیت بهتری از خود رونمایی کرده باشید.
- وسایل پذیرایی را باب میل و طبق ذائقه میهمانان تهیه کنید و ساعات پذیرایی را با آن ها هماهنگ نمایید.
- عصبانی نشوید و دیگران یا فرزندان خود را دعوا نکنید. به هیچ عنوان به بهانه خنده به تمسخر حاضرین و غایبین نپردازید.
- محل پذیرایی را خوشبو و مرتب نگه دارید و با وسایل آنتیک منزلتان مانور تبلیغاتی ندهید.
- محل دستشویی و استراحت شخصی را به میهمانان معرفی کنید. اگر میهمانی قصد لحظه ای خوابیدن داشت در محلی آرام برای او بالش و ملحفه تمیز فراهم کنید و آرامش آن قسمت را حفظ نمایید.
رعایت این اصول شخصیت شما را ارتقا می دهد و اطمینان دیگران نسبت به رفتار آبرومندانه شما بیشتر می شود. آن وقت است که از حضور شما در میهمانی ها و مراسم و مجامع رسمی و حیثیتی نه تنها نگران نیستند بلکه خوشحال نیز می شوند و افتخار هم می کنند. به علاوه شما با انجام رفتار مطلوب اجتماعی آن را در سطح خانواده و اطرافیان گسترش می دهید و باعث ترویج فرهنگ اجتماعی در جامعه و در نهایت کشور عزیزمان می شوید.

 

irrd بازدید : 578 پنجشنبه 08 دی 1390 نظرات (0)

* قناعت ثروتی است که پایانی ندارد.

* هر که خود را بشناسد، خدا را شناخته است.

* شجاع ترین مردم آن است که حرف حق را بزند.

* بزرگترین جهاد‌، مبارزه با نفس است.

* شمشیر آخته‌ دردست‌ مرد شجاع‌، عزیزتر از سخن‌ راست‌ نیست‌.

* زشت‌ ترین‌ سخن‌ راست‌، ستایش‌ انسان‌ از خویشتن‌ است.

* بهترین‌ گفتارها آن‌ است‌ که‌ عمل‌ تصدیق‌ کند.

* باید مردم‌ در برابر حق‌ نزد تو مساوی‌ و یکسان‌ باشند.

* بر برادر تو همان‌ حقی‌ است‌ که‌ تو داری.

* من‌ گواهی‌ شخص‌ فاسق‌ را جز علیه‌ خودش‌ قبول‌ نمیکنم‌.

* نیکی‌ و احسان‌ را جز آدم‌ نادان‌ رد نمیکند.

* یتیم‌ را با آنچه‌ که‌ فرزندان‌ خود را ادب‌ میکنی‌، تادیب‌ کن.

* آنکس‌ که‌ تو را بیم‌ دهد، مانند کسی‌ است‌ که‌ تو را مژده‌ دهد.

* دشمن‌ دانا از دوست‌ نادان‌ بهتر است‌.

* دوری‌ و جدایی‌ دوستان‌ ، غربت‌ و تنهایی‌ است.

* حاجت‌ از دست‌ دادن‌ بهتر که‌ از نااهل‌ خواســتن‌ !

* آرزوهایتان‌ را به‌ کسانی‌ متوجه‌ کنید که‌ دلهایتان‌ آنها را دوست‌ دارد.

* شکیبایی‌ مرکبی‌ است‌ که‌ خسته‌ نشود.

* شخصیت‌ مرد زیر زبان‌ اوست‌.

* عبرتها چه‌ بسیار است‌، لیکن‌ پند گرفتن‌ کمتر است.

* اگر درباره‌ کسی‌ مشکوک‌ باشید، به‌ دوستانش‌ نگاه‌ کنید.

* هر تنفس‌ انسان‌ گامیست‌ که‌ بسوی‌ مرگ‌ بر میدارد.

* مردم‌ دشمن‌ چیزهایی‌ هستند که‌ نمیدانند.

* بهترین‌ زهدها، پنهان‌ داشتن‌ آن‌ است.

* شگفتا! آیا خـلافت‌ و حـکومت‌ با رفاقت‌ و خویشی‌ هم‌ میشود ؟!

* عدالت‌ زمامدار نیکوتر از خیر روزگار است.

* هرگز کسی‌ را به‌ مبارزه‌ و جنگجویی‌ دعوت‌ نکن.

* روز دادستانی‌ و عدالت‌ از ظ‌الم‌، سختتر از روز ستم‌ بر ستمدیده‌ است.

* حکومت‌ خود را با ریختن‌ خون‌ حرام‌، استوار نکن‌.

* هرگز یاور ستمکار نباش‌.

* حکمت‌ را با نااهل‌ نگویید که‌ به‌ حکمت‌ ستم‌ کرده‌اید.

* به‌ گوینده‌ نگاه‌ نکن‌، حرف‌ را در نظ‌ر بگیر.

* بزرگواری‌ با خرد و ادب‌ است‌، نه‌ با اصل‌ و نسب‌.

* عقل‌ و خرد، شمشیر برنده‌ایست.

* دانش‌ نگهبان‌ توست‌، در حالیکه‌ تو ثروت‌ را باید محافظت‌ کنی.

* بی‌ ارزشترین‌ مردم‌، کم‌ دانشترین‌ آنهاست.

* دانشمندان‌، به‌ علت‌ کثرت‌ نادانان‌ غریبند.

* مرگ‌ بزرگ‌ همان‌ فقر و بینوایی‌ است.

* فقر و تنگدستی، مرد باهوش‌ را گنگ‌ و لال‌ میکند.

* انسان‌ به‌ نعمتی‌ نمیرسد مگر اینکه‌ نعمت‌ دیگری‌ را از دست‌ میدهد.

* از قرض‌ کردن‌ بپرهیزید.

* قرض‌ کردن‌ زبونی‌ و خواری‌ است‌.

* غم‌ وغصه‌ نیمی‌ از پیری‌ است‌.

* قصاص‌ و انتقام‌ قبل‌ از جنایت‌، درست‌ نیست‌.

* من‌ به‌ خاط‌ر سوء ظن و بدگمانی، کیفر نمیدهم‌.

* تو را از عجله‌ و شتاب‌ در سخن‌ و کار نهی‌ میکنم‌.

* خداوند به‌ مردم‌ پناه‌ داده‌ تا از ستم‌ دور باشند.

* زمامداران‌ بوسیله‌ ظ‌لم‌ آزمایش‌ میشوند.

* با توده‌ جماعت‌ باشید، چراکه‌ دست‌ خدا با جماعت‌ است‌.

* هرکه‌ از حق‌ تجاوز کند راهش‌ گم‌ میشود.

* زکات‌ پیروزی‌ عفو و بخشش‌ است‌.

* ذمه‌ء من‌ در گرو آن‌ چیزی‌ است‌ که‌ میگویم‌.

* صفتی‌ بدتر از دروغ‌ وجود ندارد.

* برای دنیا به گونه ای زندگی کن که گویی تا ابد زنده ای و برای آخرت به گونه ای زندگی کن که گویی لحظه مرگت نزدیک است

* فرزندان‌ خود را بااخلاق‌ خود تربیت‌ نکنید، زیرا که‌ آنان‌ برای‌ زمانی‌ غیراز زمان‌ شما خلق‌ شده‌اند.

* هیچ‌ فقیری‌ گرسنه‌ نمانده‌ مگر درسایه ‌آنکه‌ ثروتمندی‌ از حق ‌او بهره‌مند گشته‌ است.

* چون‌ تو به‌ جانب‌ مرگ‌ میروی‌ و مرگ‌ جانب‌ تو می‌آید، زود به‌ یکدیگر خواهید رسید.

irrd بازدید : 634 پنجشنبه 08 دی 1390 نظرات (0)

دوره بلوغ سرشار از تنش‌هاي عاطفي و رواني است. نوجوان که در حال جدا شدن از وابستگي‌هاي دوره کودکي و ورود به دوره بزرگسالي است با تضادها و کشمکش‌هاي گوناگون رواني روبه رو خواهد شد. آگاهي از اين تغييرات سبب مي‌شود تا نوجوان با هوشياري به تحريکات محيطي پاسخ دهد و دگرگوني‌هاي دروني خود را کنترل نمايد به‌گونه‌اي که قادر باشد در شرايط مناسبي از نظر سلامت و استحکام رواني با مشکلات کمتري دوره نوجواني را پشت‌سر بگذارد و بحران‌هاي رواني آينده را نيز کنترل بکند.

مهمترين تغييرات رواني دوران بلوغ

الف- رشد ذهني و عقلي

از سن 12- 15 سالگي فکر منطقي، عيني و قدرت استدلال و نتيجه‌گيري در نوجوان شکل مي‌گيرد.

ب – رشد هيجاني و عاطفي:

احساسات و عواطف متعدد قوي و غيرقابل پيش‌بيني در نوجوان وجود دارد که گاه در تضاد با يکديگرند و سبب نوسانات واضح خلقي و رفتاري زير مي‌شود:

1- اضطراب : به دلايل پيدايش علائم بلوغ، ترس از شکست در تحصيل، ترس از بروز بيماري، ترس از تنها شدن و از دست دادن دوستان.

2- خشم : ناسازگاري و پرخاشگري در نوجوان به دلائل زير ممکن است ايجاد شود. برخورد با موانع و مشکلات، اختلال در قضاوت هاي تجربه شده نوجوان، مواجه شدن با سلب آزادي، محروميت، سرزنش مکرر، تبعيض در محيط خانه و مدرسه، انتقاد و دخالت والدين.

3- افسردگي : به دليل شکست در رسيدن به اهداف تحصيلي، عدم مقبوليت اجتماعي، وجود خلاء رواني، کاهش علائق درسي، احساس بي ارزشي و پوچي.

ناسازگاري و پرخاشگري در نوجوان به دلائل زير ممکن است ايجاد شود. برخورد با موانع و مشکلات، اختلال در قضاوت هاي تجربه شده نوجوان، مواجه شدن با سلب آزادي، محروميت، سرزنش مکرر، تبعيض در محيط خانه و مدرسه، انتقاد و دخالت والدين.

ت – رشد اجتماعي :

وجه اصلي رشد اجتماعي به خصوص در سال هاي ابتدائي نوجواني حضور نوجوان در گروه همسالان است. تشکيل اين گروه ها در جهت کسب استقلال و فرار از تسلط بزرگترهاست اما فشارهاي گروهي هميشه مثبت نيستند و نوجوان بايد بياموزد تا با کمک خانواده توان مبارزه با خواست¬هاي منفي گروه را کسب نمايد و به انحراف کشيده نشود. از ويژگي هاي ديگر نوجوان تلاش در جهت کسب محبوبيت است. در پسران عواملي مانند فعال بودن در فعاليت هاي دسته جمعي، مهارت در بازي ها، ورزش ها، شوق وذوق و شوخ طبعي، شاد بودن، رفتار دوستانه پايدار از جمله عوامل کسب محبوبيت در ميان همسالان است و به تدريج گرايش به همجنسان تبديل به گرايش به جنس مخالف مي شود گر چه بسياري از هر گونه ارتباط با جنس مخالف اجتناب مي¬کنند اما برخي نيز ممکن است روابطي برقرار و روابط جنسي را تجربه کنند که مي تواند عواقب ناخوشايندي داشته باشد.

ث – رشد اخلاقي :

رشد اخلاقي با رشد اجتماعي ارتباط نزديکي دارد. خانواده و جامعه در کسب صفات اخلاقي مطلوب مؤثرند. توجه به انگيزه و نيت اعمال در دوره بلوغ به تدريج افزايش مي يابد و نوجوان به وجدان، عدالت و رفتار منصفانه بها مي دهد و نسبت به عدم رعايت اصول اخلاقي از جانب بزرگترها واکنش نشان مي دهد و به تدريج با تأثيرات اکتسابي از محيط صفات اخلاقي پسنديده مانند راستگوئي، امانتداري، درستکاري، حق طلبي، عزت نفس، رعايت حقوق ديگران، پذيرش مسئوليت و... در نوجوان شکل مي¬گيرد و يا برعکس صفات نامطلوب در او رشد مي کنند.

ج – رشد شخصيت و رفتار :

مجموعه گرايش ها و حالات رفتاري نوجوان کم وبيش وضعيت ثابتي دارند. واکنش هاي فرد در مقابل آنچه که در محيط پيرامون او اتفاق مي افتد و مجموعه احساسات و نگرش هاي وي شخصيت او را مي سازند که در نوجواني به صورت چشمگيري رشد مي کنند. احساس مسئوليت، نوع پيوند و رابطه با بزرگسالان، روابط با همسالان، طرز مقابله با خواهش ها و تمايلات نوظهور و خاص، فراگيري انتظارات جامعه از فرد به عنوان ويژگي هاي شخصيتي نوجوان شکل مي گيرد.

بلوغ در واقع يعني بلوغ جنسي . رفتار جنسي اگر در مسير هدايت شده و درست قرار نگيرد آسيب پذيري و مخاطرات فراواني را به وجود مي آورد . بايد با آموزش صحيح وبيان روشن نوجوانان را براي يک زندگي سالم و با نشاط همراه با مسؤوليت پذيري خانوادگي آماده کنيم .

فشارهاي رواني دوره نوجواني :

همزمان با دوره نوجواني نگراني هاي خاص اجتماعي پسران نوجوان را تهديد مي کنند. نگراني در مورد آينده تحصيلي، خدمت سربازي، آينده شغلي و وضع مالي با افزايش سن نوجوان و نزديک شدن به سال هاي پاياني نوجواني افزايش مي يابد و او را در پاسخ به سؤالات مربوط به شناخت هويت خودش درمانده مي سازد. نوجوان که در سال هاي نوجواني به دنبال کسب استقلال خود را در معرض تهديد برخي عوامل اجتماعي مي بيند. لزوم پذيرش فرامين بي قيد و شرط مافوق در سربازي، احتمال عدم موفقيت در کنکور ورودي به دانشگاه ها و عواقب اجتماعي احتمالي آن، مواجه شدن با آينده مبهم شغلي و... سردرگميهاي نوجوان را افزايش مي دهند. نوجوان بايد با اتکاء به نفس و استفاده از حمايت اطرافيان و مشاوره با افراد توانمند از پيدايش عواقب ناخوشايند رواني و فشارهاي اجتماعي پيشگيري کند.

مهمترين تغييرات جسمي و رواني دوران بلوغ در پسران :

جسمي

رواني

رشد قد و تنه

تمايل به گوشه‌گيري

تغيير صدا

احساس دلتنگي و خستگي

رويش موها در بدن

ناسازگاري

کلفت شدن صدا

تشديد احساسات و عواطف

استرس

شرم و حياي بيش از حد

رشد اندام‌هاي جنسيتي

فقدان يا کاهش اعتماد به نفس

زبر شدن پوست

آگاهي والدين از ويژگي هاي روحي بلوغ و همچنين علائم جسمي آن و صحبت با نوجوان در اين باره مي تواند به گذر از اين روزها کمک کند.

 

منبع : سایت تبیان

irrd بازدید : 414 پنجشنبه 08 دی 1390 نظرات (0)

سوره حمد

بِسْمِ اللّهِ الَّرحمنِ الرَّحیمِ، به نام خداوند بخشنده مهربان

 

اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ، یعنى ثنا مخصوص خداوندیست که پرورش دهنده همه موجودات است.

 

اَلرَّحمنِ الرَّحیمِ، یعنى در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم مى کند.

 

مالِکِ یَوْمِ الدّینِ، یعنى پادشاه و صاحب اختیار روز قیامت است.

 

اِیّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعینَ، یعنى فقط تو را عبادت مى کنم و فقط از تو کمک مى خواهم.

 

اِهْدِنَاالصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ، یعنى هدایت کن ما را به راه راست که آن دین اسلام است.

 

صِراطَ الَّذینَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِم، یعنى به راه کسانى که به آنان نعمت دادى که آنان پیغمبران و جانشینان پیغمبران و ائمه ع هستند.

 

غَیْرِ المَغْضُوبِ عَلَیْهِم وَ لا الضّالِّینَ، یعنى نه براه کسانى که غضب کرده اى برایشان و نه آن کسانى که گمراهند.

 

سوره اخلاص

 

بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ، قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ، یعنى بگو اى محمد(ص) که خداوند، خدائیست یگانه.

 

اللّهُ الصَّمَدُ، یعنى خدائى که از تمام موجودات بى نیاز است.

 

لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَد. فرزند ندارد و فرزند کسى نیست.

 

وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَد، یعنى هیچ کس از مخلوقات، مثل او نیست.

 

ذکر رکوع و سجود و ذکرهائى که بعد از آنها مستحب است

 

سُبْحانَ رَبِّىَ العَظیمِ وَ بِحَمْدِه، یعنى پرورگار بزرگ من از هر عیب و نقصى پاک و منزه است و من مشغول ستایش او هستم.

 

سُبْحانَ رَبِّىَ الاَعْلى وَ بِحَمْدِه، یعنى پروردگار من که از همه کس بالاتر مى باشد از هر عیب و نقصى پاک و منزه است و من مشغول ستایش او هستم.

 

سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَه، یعنى خدا بشنود و بپذیرد ثناى کسى که او را ستایش مى کند. اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّى وَ اَتُوبُ اِلَیْه، یعنى طلب آمرزش و مغفرت مى کنم از خداوندى که پرورش دهنده من است و من به طرف او بازگشت مى نمایم،

 

بِحَولِ اللهِ وَ قُوَّتِهِ اَقوُمُ وَ اَقْعُد، یعنى بیارى خداى متعال و قوه او بر مى خیزم و مى نشینم.

 

قنوت

 

لاَ اِلهَ اللّهُ الْحَلیمُ الْکَریم، یعنى نیست خدائى سزاوار پرستش مگر خداى یکتاى بى همتائى که صاحب حلم و کرم است.

 

لا اِلهَ اِلاَ اللّهِ الْعَلىُ الْعَظیم، یعنى نیست خدائى سزاوار پرستش مگر خداى یکتاى بى همتائى که بلند مرتبه و بزرگ است.

 

سُبحانَ اللّهِ رَبّ الْسَمواتِ الْسَبْع وَ رَبِّ لْاَرضینِ الْسَبْع، یعنى پاک و منزه است خداوندى که پروردگار هفت آسمان و پروردگار هفت زمین است.

 

وَ ما فیهِنَ وَ ما بَینهن وَ رَبّ الْعَرشِ الْعَظیم، پروردگار هر چیزیست که در آسمانها و زمینها و ما بین آنهاست و پروردگار عرش بزرگ است.

 

وَ الْحَمدُلِلّهِ رَبّ الْعالَمین، یعنى حمد و ثنا مخصوص خداوندیست که پرورش دهنده تمام موجودات است.

 

تسبیحات اربعه

 

سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلاَ اِلهَ اِلْاَ اللّه وَاللّهُ اَکْبَر، یعنى پاک و منزه است خداوند تعالى و ثنا مخصوص اواست و نیست خدائى سزاوار پرستش مگر خداى بى همتا و بزرگتر است از اینکه او را وصف کنند.

 

تشهّد و سلام

اَلْحَمْدُلِلّهْ اَشْهَدُ اَنْ لاَ اِلهَ اِلْاَ اللّهُ وَحْدَهُ لاَ شَریِکَ لَه، یعنى ستایش مخصوص پروردگار است و شهادت مى دهم که خدائى سزاوار پرستش نیست، مگر خدائى که یگانه است و شریک ندارد.

وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُه، یعنى شهادت مى دهم که محمد صلى الله علیه و آله بنده خدا و فرستاده اوست.

اَللّهُمَ صَلِّ عَلی محَمَّدٍ وَ آلِ محَمَّدٌ، یعنى خدایا رحمت بفرست بر محمد و آل محمد.

وَتَقَبَّل شَفاعَتَه وَ ارفَع دَرَجَتَه، یعنى قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجه آنحضرت را نزد خود بلند کن.

اَلْسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبىُ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرکَاتُه، یعنى سلام بر تو اى پیغمبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد.

اَلْسَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلى عِبادِاللّهِ الْصالِحین، یعنى سلام از خداوند عالم بر نمازگزاران و تمام بندگان خوب او.

اَلْسَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرکَاتُه، یعنى سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما مؤمنین باد.

irrd بازدید : 382 پنجشنبه 08 دی 1390 نظرات (0)

با دقت هر چه تمامتر در این روایت تفکر کنید

و بی عرضگی جماعت مسلمان و شیعه و خودمان را به نظاره بنشینید

تو رو خدا دعا کنید

توبه و تضرع و زاری و حاجت فرج ال محمد را از خدا خواستن.

 

شیخ عیاشی از فضل بن ابی قره روایت کرد:

شنیدم از حضرت صادق علیه السلام که می فرمود:

حق تعالی ابراهیم را ندا داد که زود است پسری از ساره

برایت متولد شود(منظور حضرت اسحاق است)

ساره گفت: من عجوزه ام و این چطور ممکن است؟

خداوند فرمود دارای پسری می شوی و فرزندان او را به سبب

بهانه جوئی های پی در پی و مخالفت فرمان من ، چهار صد سال عذاب میکنم.

پس چون بنی اسراییل در دست فرعون عذاب شدند ، در درگاه خداوند ناله و گریه بلند نمودند تا چهل روز.حق تعالی به حضرت موسی و هارون علیهما السلام وحی فرمود

که ایشان را از دست فرعون خلاص گردانند و صد و هفتاد سال از آن چهار صد سال باقی بود

آن را از ایشان برداشت.

پس حضرت صادق علیه السلام فرمود اگر شما نیز چنین تضرع و زاری می کردید حق تعالی فرج ما را نازل میکرد

و چون چنین نکنید،پس بدرستی که این امر

به نهایت خود خواهد رسید...

منبع :

http://sinayejan.blogfa.com/

irrd بازدید : 379 پنجشنبه 08 دی 1390 نظرات (0)

ابو هاشم جعفرى مى‏گويد: در زمان متوكل، زنى ادعا كرد كه زينب دختر فاطمه- سلام اللَّه عليها- دخت گرامى رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله- مى‏باشد.

متوكل به او گفت: تو زن جوانى هستى، در حالى كه چندين سال از وفات رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله- مى‏گذرد.

آن زن گفت: رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله- دستش را به سرم كشيد و از خدا خواست كه در هر چهل سال، دوباره جوانى را به من برگرداند. و من تا به حال، خودم را به مردم معرّفى نكرده بودم تا اينكه الآن نيازمند شدم و اظهار كردم! متوكل، فرزندان كهنسال ابو طالب، عباس و قريش را جمع كرد و جريان را به آنها گفت.

برخى از آنان روايت نمودند كه زينب، دختر فاطمه- سلام اللَّه عليها- در فلان سال فوت كرده است.

متوكل به زن گفت: در مورد اين روايت چه مى‏گويى؟

آن زن گفت: دروغ است؛ چون كار من از مردم پوشيده بود و هيچ كس نمى‏دانست من مرده‏ام يا زنده.

متوكل رو به آنها گفت: جز اين روايت دليل ديگرى داريد.

گفتند: خير.

گفت: تا دليلى نباشد كه او را وادار كند از ادّعاى خود دست بردارد، به او چيزى نمى‏گويم.

گفتند: امام على النقى- عليه السّلام- را احضار كن. شايد بتواند دليلى غير از دليل ما بياورد.

متوكل دنبال امام- عليه السّلام- فرستاد. وقتى حضرت آمد و قضيّه آن زن را به وى گفت، حضرت فرمود: دروغ مى‏گويد: زينب كه در فلان سال و فلان ماه و فلان روز، وفات كرده است.

جلوه‏هاى اعجاز معصومين ،ص:325

متوكل گفت: اينها هم مثل سخن تو را گفتند: ولى من قسم خوردم بدون دليلى كه او را وادار كند از ادعاى خود برگردد، با او كارى نداشته باشم.

حضرت فرمود: ناراحت نباش، اينجا دليلى است كه او و كسانى ديگر را وادار مى‏كند تا به حق اقرار كنند.

متوكل گفت: آن چيست؟

امام فرمود: گوشت فرزندان فاطمه- سلام اللَّه عليها- بر درندگان حرام است. او را در ميان درندگان بينداز. اگر از فرزندان فاطمه- سلام اللَّه عليها- باشد آسيبى به وى نمى‏رسانند.

متوكل به زن گفت: اكنون چه مى‏گويى؟

زن گفت: او مى‏خواهد من كشته شوم.

حضرت فرمود: اينجا عده‏اى از فرزندان فاطمه- سلام اللَّه عليها- هستند. هر كدام از آنها را كه مى‏خواهى ميان درندگان بينداز. در اين هنگام، چهره‏هاى همه آنان تغيير كرد.

بعضى از دشمنان حضرت گفتند: چرا او به غير خودش حواله مى‏دهد؟ خودش برود.

متوكل هم علاقه داشت كه امام- عليه السّلام- برود و بدون اينكه او در قتل حضرت، دخالتى داشته باشد، كشته شود. از اين رو، رو به حضرت كرد و گفت:

اى ابو الحسن! چرا خودت نمى‏روى؟

امام فرمود: اگر بخواهى مى‏روم.

متوكل گفت: پس همين كار را بكن! امام فرمود: ان شاء اللَّه مى‏روم. نردبانى نصب كردند و حضرت، وارد شد. در آنجا شش شير وجود داشت. وقتى امام به آنجا رفت و نشست، شيرها آمدند و دور او حلقه زده و نشستند. و سرهايشان را به زمين گذاشتند. حضرت دستش را بر يك يك آنها مى‏كشيد و اشاره مى‏كرد كه به طرفى برود، و شير مى‏رفت تا اينكه همه برخاستند.

جلوه‏هاى اعجاز معصومين ،ص:326

وزير متوكل به او گفت: اين خوب نيست. قبل از اينكه اين خبر در شهر پخش شود، دستور بده تا امام از آنجا خارج شود.

متوكل گفت: اى ابو الحسن! ما نمى‏خواستيم به تو آسيبى برسد. و يقين داشتيم كه تو راست مى‏گويى. اكنون دوست داريم كه تو بالا بيايى. حضرت برخاست و به طرف نردبان آمد. و شيرها دنبال او بودند و خودشان را به لباس امام مى‏ماليدند.

وقتى كه امام پايش را به اولين پله نهاد، سرش را برگرداند و اشاره كرد كه بر گردند. همه شيرها نيز برگشتند. حضرت بالا آمد و فرمود: هر كس گمان مى‏كند فرزند فاطمه- سلام اللَّه عليها- است، برود و در آنجا بنشيند.

متوكل رو به آن زن كرد و گفت: برو پايين.

زن گفت: به خدا قسم دروغ گفتم. من دختر فلانى هستم احتياج وادارم كرد تا چنين ادعايى بكنم.

متوكل گفت: او را ميان درندگان بيندازيد. مادر متوكل واسطه شد و نگذاشت او را پيش شيران بيندازند «1».

irrd بازدید : 424 پنجشنبه 08 دی 1390 نظرات (0)

خواب تقریبا یک سوم عمر ادما رو گرفته و عالم عجیبی داره!

هیچ خوابی نیست که بدون اداب رخ بده و لذت بخش باشه

امام محمد غزالی در (احیاء العلوم) معروف و جهانیش  در ضمن اوراد عرفانی خواب را آورده

و اداب دهگانه آن را مطرح نموده و ملا محسن محقق فیض کاشانی (اعجوبه علماء) احیاء العلوم را ضمن اصلاح بسی جالب اضافاتی نمود که کتابش همان (محجه البیضاء) است و ترجمه اش همان (راه روشن) می شود

ما هم با برخی کم و زیادیها و تطبیقی نمودن متن این دو کتاب بحث (اداب خواب) ان را اماده مطالعه نمودیم.

اگه میخوای خوابت مورد رضایت خدا باشه و همیشه خوابهای ملکوتی نصیبت بشه و گذشته یا آینده یا حال را کشف کنی٬

مطمئن باش باید به این آداب عمل کنی

ورد سوم خواب است.

و اگر خواب از وردها شمرده شود باكى نيست، چه ادبهاى آن چون رعايت يابد از جمله عبادات تواند بود. و آورده‏اند كه چون بنده بر طهارت و ذكر خداى بخسبد وى را مصلّى‏

ترجمه‏احياءعلوم‏الدين، جلد1، ص: 723

نبيسند تا آن گاه كه بيدار شود، و فريشته‏اى در شعار او باشد، و اگر در خواب بجنبد و ذكر خداى كند آن فريشته وى را دعا گويد و براى وى آمرزش خواهد. و در خبر است كه چون بنده بر طهارت بخسبد جان او را به عرش برند. اين در حق عوام است، پس در حق علما و ارباب دلهاى صافى چگونه تواند بود؟ كه ايشان را در خواب كشف اسرار باشد. و براى اين پيغامبر- عليه السلام- گفت: نوم العالم عبادة و نفسه تسبيح. اى، خواب عالم عبادت است و نفس او تسبيح.

و معاذ  بو موسى را گفت كه در قيام شب چگونه مى‏كنى؟ گفت: همه شب در قيام باشم، هيچ نخسبم، بتدريج- نه دفعة واحدة- قرآن خوانم. معاذ گفت: لكن من بخسبم، پس قيام كنم، و در خواب همان ثواب چشم دارم كه در قيام. و اين را در خدمت پيغامبر باز گفتند، پيغامبر فرمود: معاذ أفقه منك.

و آداب خواب ده است.

اول آبدست و مسواك. پيغامبر- عليه السلام- گفت: چون بنده بر آبدست (وضو) خسبد جانش به عرش برند و خواب او صادق باشد، و اگر بى آبدست خسبد جان او از رسيدن قاصر شود و خوابهاى او شوريده باشد و صدق را در آن مجالى نبود. و بدين طهارت، طهارت ظاهر و باطن، جمله خواسته است، چه در انكشاف پرده‏هاى غيب تأثير طهارت باطن راست.

 ( فیض کاشانی: مى‏گويم: در الفقيه آمده كه امام صادق (ع) فرموده است: «كسى كه وضو بسازد و پس از آن در بستر خواب قرار گيرد در حالى كه به خواب رفته بسترش مسجد اوست.

و اگر به يادش آيد كه بى‏وضوست بر جامه‏اش و هر چه موجود باشد تيمّم كند. وى مادام كه در ياد خداست در نماز مى‏باشد.»  راه روشن، جلد2، ص: 499)

دوم آن كه مسواك و آب آبدست ساخته دارد و نيت كند كه به وقت بيدار شدن قيام بر جاى آرد. و هر گاه كه بيدار شد مسواك كند. و از پيغامبر- عليه السلام- آورده‏اند كه در شبى چندان بار كه بيدار شدى و خوابيدى مسواك كردى

و پيغامبر- عليه السلام- گفت: من أتى فراشه و هو ينوي أن‏

ترجمه‏احياءعلوم‏الدين، جلد1، ص: 724

يقوم يصلّى من اللّيل فغلبه النّوم عيناه حتّى يصبح، كتب له ما نوى و كان نومه صدقة عليه من الله تعالى. اى، هر كه به فراش خود آيد بر اين نيت كه شب را قيام كند، پس خواب چشمهاى وى را غلبه كند تا بامداد، آن چه نيت كرده است براى وى بنويسند و خواب وى صدقه باشد از حق تعالى بر وى.

 (فیض کاشانی: مى‏گويم: كافى به سند حسن از حلبى روايت كرده كه امام صادق (ع) فرموده است:

«هنگامى كه پيامبر خدا (ص) نمازهاى عشاى آخر را به جا مى‏آورد دستور مى‏داد آب وضو و مسواكش را حاضر كنند و سرپوشيده در كنارش بگذارند. پس از آن به قدرى كه خدا مى‏خواست مى‏خوابيد و سپس برمى‏خاست و مسواك مى‏كرد و وضو مى‏گرفت و چهار ركعت نماز مى‏خواند. پس از آن مى‏خوابيد و بعد برمى‏خاست و مسواك مى‏كرد و وضو مى‏گرفت و چهار ركعت نماز مى‏خواند. سپس مى‏خوابيد تا آنگاه كه صبح مى‏دميد.

در اين هنگام برمى‏خاست و نماز شفع و وتر و سپس دو ركعت نماز صبح را به جا مى‏آورد». پس از اين امام صادق (ع) فرمود: «لقد كان لكم فى رسول الله اسوة حسنة» عرض كردم: چه موقع برمى‏خاست؟ فرمود: «پس از ثلث شب.»

در صحيحه معاوية بن وهب از امام صادق (ع) آنچه به روايت مذكور نزديك‏ است آمده و در آن اضافه شده است: «چون پيامبر خدا (ص) از خواب برمى‏خاست به اطراف آسمان مى‏نگريست، سپس آيات آل عمران را تلاوت مى‏فرمود: إِنَّ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ... سپس مسواك مى‏كرد و وضو مى‏گرفت. پس از آن رهسپار مسجد مى‏شد، چهار ركعت نماز به جا مى‏آورد، و طول ركوع او به اندازه قرائتش و طول سجودش به قدر ركوعش بود، و ركوع مى‏كرد تا آن حد كه گفته مى‏شد: چه وقت سرش را بلند مى‏كند، و سجده مى‏كرد تا آن اندازه كه مى‏گفتند: كى سرش را برمى‏دارد، پس از آن به بستر خواب برمى‏گشت و به قدرى كه خدا مى‏خواست مى‏خوابيد، سپس بيدار مى‏شد و مى‏نشست و همان آيات را مى‏خواند و به اطراف آسمان مى‏نگريست ...» و حديث به همين گونه ادامه داده شده است.) راه روشن، جلد2، ص: 500

سوم آن كه كسى را كه وصيتى باشد وصيت نبشته دارد پيش از آن كه بخوابد، چه از آن ايمن نيست كه جان وى در خواب قبض شود. و چنان گفته‏اند كه هر كه بى‏وصيت وفات كند در برزخ وى را دستورى سخن نباشد تا روز قيامت، مردگان يك ديگر را زيارت كنند و سخن گويند و او نگويد، پس ايشان يك ديگر را گويند كه اين مسكين بى‏وصيت وفات كرده است. و وصيت مستحب است از بيم مرگ فجأة، و مرگ فجأة تخفيف است، مگر كسى را كه مستعد مرگ نباشد بدانچه گرانبار مظالم بود.

چهارم آن كه با توبه خسبد از همه گناهان، و دلش بر همه مسلمانان نيك باشد، و در نفس او ظلم كسى نباشد و عزيمت معصيتى ندارد چون بيدار شود. پيغامبر- عليه السلام- گفت: من آوى إلى فراشه لا ينوي ظلم احد و لا يحقد على أحد غفر له ما اجترم. اى، هر كه به فراش خود رود و نيت ظلم كسى نكند و بر كسى كينه ندارد، جرم وى آمرزيده شود.

پنجم آن كه به گستردن فراشهاى نرم تنعم نكند، بل آن را بگذارد، يا در آن ميانه‏رو باشد. و بعضى از سلف گستردن و اصلاح و تسويه فراش را كراهيت داشتندى و آن را تكلّف خواب دانستندى.

و اهل صفه را ميان ايشان و خاك حايلى نبودى و گفتندى: از آن آفريده شديم و بدان باز خواهيم گشت. و آن را سبب رقت دل و تواضع نفس دانستندى. و هر كه نفس او بدان مسامحت نكند بايد كه ميانه‏رو باشد.

ششم: آن كه تا خواب غلبه نكند نخسبد، و بتكلف خواب نيارد مگر وقتى كه بدان خواب استعانت كند بر قيام آخر شب. چه خواب سلف غلبه بود، و خوردن ايشان فاقه، و سخن ايشان ضرورت. و براى اين، صفت ايشان بر اين جمله آمده است كه كانُوا قَلِيلًا من اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ. و اگر خواب از ذكر و نماز وى را مغلوب گرداند و چنان شود كه نداند چه مى‏گويد، بايد كه بخسبد

ترجمه‏احياءعلوم‏الدين، جلد1، ص: 725

تا غلبه خواب زايل شود و بداند كه چه مى‏گويد.

ابن عباس- رضى الله عنهما- خواب نشسته را دشمن داشتى. و در خبر است: لا تكابدوا اللّيل، اى، سختى شب تحمل منماييد. و پيغامبر را- عليه السلام- گفتند كه فلان زن شبها نماز كند، و چون خواب او را غلبه كند خود را به رشته‏اى در آويزد. پيغامبر- عليه السلام- از آن نهى فرمود و گفت: ليصلّ أحدكم من اللّيل ما تيسّر له فإذا غلبه النّوم فليرقد، اى، نماز كند يكى از شما از شب آن چه وى را ميسّر شود، و چون خواب وى را غلبه كند بخسبد. و گفت: تكلّفوا من العمل ما تطيقون فانّ الله لن يملّ حتى تملّوا، اى، از عمل آن را تكلف كنيد كه طاقت آن داريد، چه حق تعالى دادن ثواب نگذارد تا شما را ملالت نيارد. و گفت: خير هذا الدّين أيسره، اى، بهترين اين دين آسانتر آن است.

و وى را گفتند كه فلان نماز گزارد و نخسبد، و روزه دارد و افطار نكند. گفت: لكنّى أصلّي و انام، و أصوم و أفطر، هذه سنّتى، فمن رغب عن سنّتى فليس منّى، اى، ليكن من نماز بگزارم و بخسبم، و روزه دارم و افطار كنم، اين سنت من است، پس هر كه از اين اعراض آرد بر سنت من نباشد. و گفت: لا تشادّوا هذا الدّين فانّه متين فمن يشادّه يغلبه فلا تبغّض إليك عبادة الله، اى، با اين دين سختى فرا مگيريد كه او استوار است، هر كه با او سختى فرا گيرد او را غلبه كند، پس عبادت خداى را بر خود دشمن مگردانيد.

هفتم آن كه روى در قبله خسبد، و آن دو گونه است. يكى استقبال كسى كه در حال نزع باشد، و آن ستان باشد- بر قفا خفته- و استقبال او آن بود كه روى و كفهاى پاى او سوى قبله باشد. و دوم استقبال مرده در لحد، و آن كسى را بود كه بر پهلو خسبد، و روى و پيش بدن او سوى قبله باشد چون بر شق راست خسبد.

هشتم: دعاى وقت خفتن. بگويد: باسمك ربّى وضعت جنبي و باسمك ارفعه، تا آخر دعاهاى مأثور كه در «كتاب دعوات» آورده‏ايم، و آيت‏هاى مخصوص چون آية الكرسي و آخر بقره و غير آن بخواند، و قول حق تعالى: وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ، تا يَعْقِلُونَ، و گفته‏اند كه هر كه اين را وقت خفتن بخواند، حق تعالى قرآن را بر وى نگاه دارد، چنانكه آن را

ترجمه‏احياءعلوم‏الدين، جلد1، ص: 726

فراموش نكند. و از سورت اعراف: إِنَّ رَبَّكُمُ الله الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ، تا الْمُحْسِنِينَ«122» و از آخر بنى اسرائيل: قل ادعوا الله او ادعوا الرّحمن، تا آخر دو آيت بخواند، چه در شعار او فريشته‏اى در رود كه او را نگاه دارد و براى وى آمرزش خواهد. و معوّذتين بخواند و در دستها بدمد، و به هر دو دست روى و اندام خود را بمالد، همچنين از پيغامبر- عليه السلام- روايت كرده‏اند. و ده آيت از اول كهف و ده از آخر آن بخواند. و اين آيت‏ها براى بيدارى قيام شب است.

و على- كرم الله وجهه- گفتى گمان نبرم كه مردى كامل عقل پيش از خواندن دو آيت از آخر بقره بخسبد. و بايد كه بيست و پنج بار سبحان الله، و الحمد للَّه، و لا اله الاّ الله و الله أكبر بگويد تا مجموع اين چهار كلمه صد بار باشد.

نهم: آن كه وقت خواب ياد كند كه خواب نوع وفات است و بيدارى نوع بعث. قال الله تعالى: الله يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ في مَنامِها. خواب را توفّى نام فرموده است. و چنانكه بيدار را مشاهدات منكشف شود كه مناسب احوال او در خواب نباشد، همچنين مبعوث چيزى بيند كه هرگز در دل او نگشته بود و حس او مشاهده نكرده. و مثل خواب ميان زندگانى و مرگ مثل برزخ است ميان دنيا و آخرت. و لقمان پسر را گفت: اى پسر، اگر در مرگ شكى دارى مخسب، و بدان كه چنانكه مى‏خسبى همچنان وفات خواهى كرد، و اگر در بعث بشكى بيدار مشو، پس چنانكه پس از خواب بيدار شوى همچنان پس از مرگ بعث باشد.

و كعب أحبار گفت: چون بخسبى بر شق راست پهلو به زمين آر و روى به قبله دار كه آن وفات است. و عايشه- رضى الله عنها- گفت كه پيغامبر- عليه السلام- در وقت خواب، آخر چيزى كه بگفتى- و رخساره بر دست راست نهاده بودى و چنان دانستى كه امشب وفات خواهد كرد- اين كلمات بودى: اللّهمّ ربّ السّموات السّبع و ربّ العرش العظيم، ربّنا و ربّ كلّ شي‏ء و مليكه، تا آخر دعا، چنانكه در دعوات ياد كرده‏ايم.

پس حق بنده آن است كه از دل خود وقت خواب تفتيش كند كه بر چه مى‏خسبد، و غالب بر او چيست: دوستى حق تعالى و لقاى او، يا دوستى دنيا؟ و به حقيقت بداند كه آن چه بر او غالب است وفات او بر آن خواهد بود، و حشر او بر آن چه وفات بر آن بوده است. چه مرد با آن كس و آن‏

ترجمه‏احياءعلوم‏الدين، جلد1، ص: 727

چيز است كه محبوب وى بود.

دهم: دعا در وقت بيدارى. بايد كه در بيداريها و تقلبات خود هر گاه كه بيدار شود، آن چه پيغامبر- عليه السلام- گفتى: بگويد: لا اله الاّ الله الواحد القهّار ربّ السّموات و الارض و ما بينهما العزيز الغفّار. و بكوشد در آن كه آخر چيزى كه بر دل او غالب شود به وقت خواب، و اول چيزى كه بر دل او درآيد در حال بيدار شدن، ذكر خداى بود، چه آن علامت دوستى است. و ملازم دل در اين دو حال نباشد مگر چيزى كه بر او غالب است، دل خود را بايد كه بدان بيازمايد، چه آن علامتى است كه باطن دل را كشف كند.

و اين ذكرها بدان مستحب است تا دل را به ذكر خداى كشد، و چون بيدار شود تا برخيزد بگويد: الحمد للَّه الّذي أحيانا بعد ما أماتنا و إليه النّشور، تا آخر دعاهاى بيدارى كه ايراد كرده‏ايم.

 (فیض کاشانی: مى‏گويم: سزاوار است به محض اين كه از خواب برمى‏خيزد سجده شكر به جا آورد سپس دعاى مذكور را بخواند، چه روايت شده است كه پيامبر (ص) چون از خواب بيدار مى‏شد سجده مى‏كرد.

در تهذيب از ابى جعفر امام باقر (ع) در باره قول خداوند متعال: كانُوا قَلِيلًا من اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ آمده كه فرموده است: «اين قوم مى‏خوابيدند، و چون هر كدام از پهلويى به پهلوى ديگر مى‏شدند مى‏گفتند: الحمد للّه و لا اله الّا الله و الله اكبر» راه روشن، جلد2، ص: 506)

http://sinayejan.blogfa.com/ :  منبع

irrd بازدید : 442 پنجشنبه 08 دی 1390 نظرات (0)

علی‌ سهراب پور

يکي از مسائلي که متاسفانه براي بعضي از جوانان عزيز مطرح است و بعضا تبديل به يک مشکل بزرگ براي آنان شده، مسئله‌ي زشت استمناء يا همان خود ارضايي است.

لازم است قبل از اين که به بررسي خود ارضايي از ابعاد مختلف بپردازيم؛ تعريفي از خودارضايي ارائه دهيم.
«خودارضايي» که به اين عمل در مردان «استمناء»[1] و در زنان «استشهاء» مي گويند [2] ، به معناي اين است که :«انسان- نعوذبالله- بدون عمل نزديکي و جماع به قصد خروج مني، با خود کاري کند که منجر به خروج مني شود».
براي اين که اين تعريف کاملا روشن شود و به سوالات احتمالي پاسخ داده باشيم ذکر چند نکته و مسئله ضروري به نظر مي رسد:
نکته ي اول: اين است که احکام مني در زنان با مردان کمي متفاوت است.در مردان اگر ماده ي مني بيرون آيد شخص جنب مي شود. اما در زنان علاوه بر اين حالت اگر از آن ها در زماني که به اوج لذت جنسي رسيده اند رطوبتي بيرون آيد آن رطوبت در حکم مني است و جنب محسوب مي شوند.
پس در دختران و زنان اگر مرتکب اين عمل زشت شوند و به اوج لذت جنسي برسند، رطوبتي که در آن حال از آنها خارج مي شودحکم مني دارد ، و عمل آنها استمناء محسوب مي شود.
البته چون که اين مسئله يک مسئله مهمي است و نظرات مراجع تقليد کمي تفاوت دارد لذا لازم است هر شخص به فتواي مرجع تقليد خود رجوع کند.
نکته ي دوم: پزشکان و متخصصان نيز خودارضايي را همين گونه تعريف نموده اند و اگر بعضي از آن ها در تعريف خودارضايي حالت بدون انزال را هم ذکر کرده اند[3] از اين جهت بوده که زنان را هم شامل شود.
نکته ي سوم: آن است که از ديدگاه فقهاء و شرع مقدس اسلام اگر شخصي به نيت خروج مني ، با خود کاري کند که مني خارج شود ، اما به هر دليل مني خارج نشود باز اين کار گناه و بدون شک از مصاديق شهوت راني حرام خواهد بود. پس عده اي نبايد اين گونه تصور کنند که اگر مني از آنها خارج نشود مرتکب عمل حرامي نشده اند.
پزشکان و متخصصان نيز تصريح دارند که اگر استمناء حتي بدون انزال ( خروج مني) باشد باز سبب پيدايش عوارضي در جسم و روح شخص خواهد شد.
نکته ي چهارم: استمناء و خودارضايي منحصر در يک حالت خاص ويا يک شيوه ي خاصي نيست، بلکه شامل هر کاري که باعث شود انسان به اوج لذت جنسي و يا ارضاي جنسي- خارج شدن مني- برسد؛ مي شود ولو آن کار، نگاه به يک فيلم مستهجن و يا حتي فکر به مسائل شهوت انگيز به قصد استمناء باشد.
متأسفانه بعضي از جوانان متوجه ي اين نکته نيستند و به خيال اينکه استمناء و خودارضايي منحصر در يک حالت خاص است، ناخودآگاه به اين عمل شوم گرفتار مي شوند.
نکته ي پنجم: همان گونه که گفتيم استمناء در زنان هم وجود دارد ولي از نظر اسلام و علم روانشناسي عمل آنان را «استشهاء»مي گويند، اما از نظر عوارض و خطرهايي که به بار مي آورد، با عوارض استمناء که در مردان است مساوي است و هيچ فرقي ندارد و بلکه در مواردي شايد خطرات بيشتري هم داشته باشد.
خودارضايي و استمناء در واقع، يک نوع کامجوئي بدلي و سوء استفاده کردن شخص از خودش مي باشد. اين کار علاوه بر اين که مانند سايرانحرافات جنسي ديگر از ديدگاه شريعت اسلام حرام وممنوع است و جزو گناهان کبيره محسوب مي شود، ضررهاي فراواني، هم براي جسم و هم براي روح و روان انسان دارد.
شخصي که اين کار را مي کند انواع خطرها و بيماري ها را به سوي خويش دعوت مي کند. اين کار کم کم به صورت يک عادت مي شود و انسان را به خود معتاد مي کند و در واقع اين همان نقطه ي آغاز بدبختي و هلاکت شخص است.
خودارضايي، تمام توان ونيروي انسان را از بين مي برد و بدن سالم و قوي انسان را، در برابر کوچک ترين بيماري ضعيف و ناتوان مي سازد حتي به گونه اي- که به گفته ي متخصصان- يک سرماخوردگي همراه با تب مي تواند انسان مبتلا را به مرز مرگ پيش ببرد. لذا دين مبين اسلام براي اينکه اين ضربه سهمگين بر پيکر نورس و رشيد نوجوانان و جوانان وارد نشود و روح و روان آنان از اين مخرب ها در امان بماند اين عمل شوم را حرام کرده است.
ما در اين مقاله سعي و تلاش داريم تا اين مطلب را از ابعاد مختلف بررسي کرده و جوانان را با خطرات و راه رهايي از اين کار خطرناک آشنا سازيم به اميد اين که مانعي باشد از ارتکاب به اين عمل و انگيزه‌اي بر ترک براي کساني که مشغول به اين کار هستند. لذا مطالب خود را در پنج قسمت ارائه مي‌کنيم:
- استمناء و خود ارضايي از ديدگاه قرآن و روايات
- استمناء و خود ارضايي از ديدگاه دانشمندان و محققان
- عوامل و زمينه هاي خودارضايي و استمناء
- ضررهاي استمناء و خود ارضايي
- دستورهاي ده گانه براي ترک استمناء و خود ارضايي
استمناء و خود ارضايي از ديدگاه قرآن و روايات
در هيچ کدام از اديان آسماني خودارضايي و استمناء جايز شمرده نشده است،دين مبين اسلام نيز، همانند ساير اديان اين عمل زشت و عادت شوم را حرام و ممنوع مي داند و آن را جزء گناهان کبيره برمي شمرد و تمام فقهاء و مراجع هم، فتوي به حرمت آن داده و آن را جزء مبطلات روزه برشمرده اند و احکام خاصي را براي آن ذکر نموده اند.
قرآن کريم در سوره ي مؤمنون آيه ي 7 مي فرمايد:
«... فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ؛
هر کس راهي، غير از همسر و کنيزش (جهت بهره گيري جنسي) طلب کند، از تجاوزکاران است».
اين آيه بدون شک بر اين مسئله دلالت مي کند که اگر شخصي بخواهد راهي غير از همسر و کنيز[4] خود براي دفع شهوت خويش برگزيند از گنهکاران و متجاوزين به حکم الهي و انساني است. و واضح است که خودارضايي هم ، راهي غير از همسر و کنيز است
پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) فرمودند:
«اَلا لَعنَهُ اللهِ و المَلائِکَهِ والنّاسِ اَجمَعينَ... عَلي ناکِحِ يدِه؛[5]
لعنت خداوند و فرشتگان و مردم همگي... بر کسي که خودارضايي کند.»
امام صادق (عليه السلام) در مورد شخصي که - نعوذبالله - خودارضايي مي کند فرمودند:
«ثَلاثَهٌ لا يکَلِّمُهُم اللهُ يومَ القيامهِ و لا ينظُرُ اِليهِم و لا يزکّيهمِ و لَهُم عذابٌ اَليمٌ.... النّاکِحُ نَفسَهُ؛[6]
سه کس هستند که خداوند روز قيامت با آن ها نه سخن مي گويد، نه، به آنان نگاه مي کند و نه پاکشان مي دارد و عذابي دردناک دارند: (يکي از آنها) کسي است که با خود ازدواج مي کند (خودارضايي مي کند)».
همچنين امام صادق (عليه السلام) در حديث ديگري، در پاسخ شخصي که از استمناء و خودارضايي سؤال کرد، فرمودند:
«اِثمٌ عظيمٌ قَد نَهي الله ُتعا لي عَنهُ في کتابهِ، و فاعلُهُ کَناکِحِ نفسِه و لَو علمتُ بِمَن يفعُلُه ما اکلتُ مَعَه؛[7]
(خودارضايي) گناه بزرگي است که خداي متعال در کتاب خود، از آن نهي فرموده است و شخصي که اين کار را مي کند مانند کسي است که با خودش ازدواج کند و اگر بدانم کسي اين کار را مي کند، هرگز با او غذا نمي خورم».
تذکر: اگر کسي بر اثر استمناء مني از او خارج شود غسل جنابت بر او واجب مي شود. - البته همانگونه که در ابتدا گفتيم خروج مني در زنان با مردان متفاوت است.
استمناء و خود ارضايي از نگاه دانشمندان و محققان
کانت در خصوص اين عمل شوم، چنين مي نويسد:
«هيچ چيز به اندازه ي کام گرفتن از خود(خودارضايي)، ذهن و جسم را ضعيف نمي کند و اين نوع شهوتراني با طبيعت (آدمي) به کلي مغاير است، (اما) نبايد هم اين موضوع از کودک ( نوجوان و جوان) پنهان بماند، بايد آن را با همه ي زشتي اش پيش روي وي قرار داده، و گفت بدين طريق از توليد مثل مي افتد. بايد به وي گوشزد کرد که اين عادت زشت، بيش از هر چيز ديگري قدرت جسمي اش را نابود مي کند؛ با اين کار دچار پيري زودرس مي شود، هوشش زيان فراوان مي بيند... »[8]
«کينزي» يکي ديگر از محققان که ساليان دراز به تحقيق درباره مسائل جنسي پرداخته، مي نويسد:
«مشکل است تصور کرد چيزي بهتر از اين عمل بتواند به طور مداوم به شخصيت فرد، لطمه بزند.»[9]
وي در مورد زنان مبتلا معتقد است:
«هيچ نوع فعاليت جنسي ديگر مثل اين عمل ناراحتي و نگراني خاطر زنان را فراهم نمي سازد.»[10]
مشاهدات دکتر هوچين سون ثابت مي کند: «عموم ناراحتي‌هاي مربوط به دستگاه تناسلي از آثار «استمناء» و ناراحتي‌هاي شبکيه چشم و مشيميه از آن سرچشمه مي‌گيرد»[۱۱]
نويسنده مزبور تصريح مي کند: «اشخاصي که به اين عادت مذموم مبتلا هستند به محض گرفتاري به يکي از بيماري‌هاي وخيم به آساني نمي‌توانند گريبان خود را از چنگال مرگ نجات دهند.» [۱۲]
«هوفمان» مي‌گويد: جواني را ديدم که از پانزده سالگي گرفتار اين اعتياد شوم شده بود و تا سن 22 سالگي آن را ادامه داده بود. او چنان دچار ضعف قواي جسماني گرديد که هنگامي که مي‌خواست کتابي را بخواند چشم‌هايش سياهي رفته، سرش درد مي‌گرفت، حالتي شبيه سرسام به او دست داده بود، مانند افراد مست دچار سر گيچه شده بود، حدقه‌هاي چشم او بيش از حد معمولي گشاد و باز شده، و در قعر چشم‌هاي خود درد شديدي احساس مي‌کرد».[۱۳]
عوامل و زمينه هاي خودارضايي و استمناء
خودارضايي به خلاف آن چه عده اي مطرح مي کنند به هيچ وجه يک امر عادي و طبيعي نيست. بلکه معلول يک سري کارهاي اشتباه و غلطي است که توسط خود شخص و يا ديگران انجام مي گيرد.و يقينا اگر زمينه ها و عوامل فراهم نشود هيچ گاه فرد اين عمل زشت را مرتکب نمي شود .
ما در اين قسمت سعي خواهيم کرد زمينه ها و عواملي که سبب مي شود يک شخص علي الخصوص نوجوان و جوان به اين عمل شوم گرفتار شود را به طور خلاصه ذکر کنيم
الف) بازي با بدن کودک
بسياري از مادران، هنگامي که مي خواهند کودک خود را طاهر يا تمييز کنند، با بدن و آلت تناسلي او بازي مي کنند. اما مادران با اين کار خود، به کودک مي آموزند چگونه مي تواند از بدن خود لذت ببرد و از آنجا که اين عمل در ضمير ناخودآگاه فرزند مي ماند امکان دارد در آينده -در دوران نوجواني و جواني- خداي ناکرده به دست کاري بدن خود بپردازد و در نهايت به عمل زشت «خودارضايي» روي آورد.
ب) بدخواباندن کودک
از ديگر مسائلي که مربوط به پدر و مادران مي شود و توجه آنان را مي طلبد شيوه ي خواباندن کودک مي باشد. به اين معني که کودک را نبايد به شکم و يا به اصطلاح «دمرو» خواباند زيرا در اين حالت به علت تماس آلت تناسلي کودک با سطح زمين ، تخت و يا چيزهاي ديگر ممکن است که سبب تحريک فرزند و کودک شود.
ج) کمبود محبت
بدون شک کمبود محبت يکي از زمينه هاي گرايش به خودارضايي مي باشد زيرا فرزند گمان مي کند که با دست زدن به اين عمل مي تواند کمبود خود را جبران کند و به آرامشي برسد اما غافل از اينکه علاوه بر معصيت خداوند، يک مشکل خود را، تبديل به مشکلات فراواني مي کند که عاقبت و انتهايش معلوم نيست.
د) تنبيه بدني
تنبيهات بدني از ديگر عواملي است که مي تواند زمينه گرايش فرد را به سوي عمل شوم «خودارضايي» فراهم کند.
روانشناسان تنبيه بدني را ،يکي از اسباب عقده و کينه، اضطراب، از بين رفتن اعتماد به نفس، احساس حقارت، روحيه ي زورگويي، دروغ گويي در کودک به شمار مي آورند. و مسلم است که هر کدام از اين ها خود مي تواند زمينه گرايش به خودارضايي را فراهم آورد.
ه ) تنهايي
از ديگر زمينه ها و عوامل گرايش به خود ارضايي تنهايي است. زيرا شخص به زندگي دروني و ارتباط مداوم با خود روي مي آورد. و همين جاست که شخص به اين فکر فرو مي برد که از خود لذت ببرد.
و) محرّک هاي جنسي
يکي ديگر از عوامل و زمينه هاي گرايش يک نوجوان و جوان، به عمل زشت «خود ارضايي»، انجام کارهايي است که موجب تحريک غريزه ي جنسي وي مي شود.
نگاه به عکس ها و فيلم هاي مبتذل و سکس، به شکم خوابيدن، خواندن مطالب سکس، غذاي شهوت زا، لباس هاي تنگ و چسبان، بستر نرم و لطيف، نگاه به بدن عريان خود، فکر کردن به مسائل جنسي، خلوت با نامحرم ، همگي از مواردي هستند که سبب تحريک جنسي خواهد شد. و تمام اين موارد عاملي است براي گرايش يک شخص به اين عمل زشت.
ضررهاي استمناء و خود ارضايي
براي استمناء و خود ارضايي (يا جلق) ضررهاي فراواني بر شمرده‌اند، که ما در سه بخش آنها را بازگو مي‌کنيم:
ضررهاي جسماني:
کمر درد، کم خوني، لاغري، پيري زود رس، ضعف مفاصل، ضعف عمومي بدن، ضعف چشم و بينايي، عقيم شدن و ناتواني در توليد مثل، انزال زودرس، تنگي نفس، لرزش دست، زشتي چهره و از بين رفتن طراوت صورت، خرابي اشتها.
ضررهاي روحي و رواني:
ضعف حافظه و حواس پرتي، شک و ترديد، خود کم بيني، افسردگي، ضعف اعصاب و پرخاش‌گري، تند خويي، ضعف اراده، کسالت دائمي، حسادت.
ضررهاي اجتماعي:
فرار از اجتماع، بي ميل شدن به همسر و ازدواج، بي غيرت شدن، از بين رفتن عزت، پاکي و شرافت، احساس طرد شدن، ميل به گوشه گيري، ناتواني در ارتباط با همسر، ناسازگاري خانوادگي .
دستورهاي ده گانه براي ترک استمناء و خودارضايي
اکنون که اين حقايق روشن شد،قبل از بيان دستورهاي ده گانه توجه جوانان عزيزي که دچار اين عادت شوم جنسي شده‌اند را به چند نکته جلب مي‌کنم:
نکته‌ي مهمي که مبتلايان بايد توجه زيادي به آن داشته باشند؛ اين نکته است که، هر زمان تصميم به ترک و توبه از اين گناه خود گرفتند، يقين داشته باشند که خداوند نيز توبه آنان را خواهد پذيرفت و با ديده رحمت و مغفرت به آنان خواهد نگريست. چرا که خداوند دوست دارد بندگانش از گناهان خود دور شوند و بسوي خوبي روي آورند. بنابراين آن آيات و رواياتي که در اول مطلب ذکر شد يقيناً شامل کساني که توبه کنند و تصمييم به ترک بگيرند نخواهد شد.
مطلب مهم ديگري که مبتلايان بايد بدانند آن است که اين عادت شوم با همه آثار مرگبارش قابل معالجه و درمان است. به گواهي پزشکان متخصص و بسياري از افرادي که مبتلا بوده‌اند اين عادت زشت اگر از طريق صحيح با آن مقابله شود قابل علاج خواهد بود.
جوانان بايد بدانند ياس و نااميدي از معالجه بزرگترين سد راه آنهاست. (دقت کنيد)
سومين مطلبي که جوانان بايد بدانند آن است که براي ترک هر عادت، قبل از هر چيز، نياز به يک اراده و تصميمي جدي و محکم هست.

شايد خيلي‌ها اين موضوع را يک مسئله ساده تلقي کنند اما ما مي‌گوييم بيش از آنچه تصور مي‌کنيد اين موضوع مهم و اساسي و موثر است.

براي اينکه بتوانيد يک تصميم محکم و راسخ بگيريد به عواقب و ضررهاي اين کار (که ذکر کرديم) خوب بيانديشيد و چندين بار آن را مرور کنيد و بعد يک تصميم راسخ و خلل ناپذير بگيريد.
شايد عده‌اي از مبتلايان اين موضوع را مطرح کنند که (ما هم دوست داريم اين عادت شوم را ترک کنيم ولي چه کنيم که قادر به تصميم گرفتن هم نيستيم و نيروي اراده خود را از دست داده‌ايم و واقعاً قادر به گرفتن تصميم و اراده نيستيم)
ما در جواب اين عده خواهيم گفت[۱۴]: ما به اين موضوع توجه داريم ولي شما هم به پاسخ ما کاملاً توجه و دقت کنيد:
ما از شما مي پرسيم: «آيا هرگز شده در پيش روي پدر و مادر و برادر، دبير و يا شخص محترم ديگري آشکارا دست به اين کار بزنيد هر قدر هم (مثلاً) ناراحت باشيد؟...
حتماً خواهيد گفت: نه.
مي‌پرسيم: چرا؟
مي‌گوييد: آخر چنين کاري شرم آور است!
مي‌گوييم: معني سخن شما اين است؛ چون اين کار شرم آور است ما تصميم گرفته‌ايم در پيش روي آنها انجام ندهيم! اين موضوع بخوبي ثابت مي‌کند که شما هرگز آنطور که خيال مي‌کنيد بي‌اراده و بي‌اختيار به سوي اين عمل کشانده نمي‌شويد، اگر بي‌اختيار و فاقد اراده بوديد براي شما حضور اين افراد و عدم آن کوچک‌ترين تفاوتي نداشت!
شما بايد بکوشيد اين «اراده‌ي نيرومند خود» را که در چنين مواردي به کار مي‌اندازيد به همه جا گسترش دهيد، اين سرمايه در وجود شما هست پس چرا از آن استفاده نمي‌کنيد؟ (شما مي‌توانيد)
چهارمين مطلبي که هست آن است که شايد بعضي‌ها بگويند ما بارها تصميم گرفته‌ايم که اين کار را ترک کنيم ولي تصميم را شکسته‌ايم.

ما به اين افراد خواهيم گفت: «شکستن تصميم به معني از بين رفتن همه آثار آن در وجود انسان نيست، همين تصميم شکسته شده رسوباتي در اعماق دل و روح انسان باقي مي‌گذارد و زمينه را براي تصميم نهايي بيش از گذشته، آماده مي‌سازد (دقت کنيد).

اجازه بدهيد مثالي براي شما بيان کنيم:
«بسياري از اوقات انسان مي‌کوشد با پاي خود از کوهي بالا برود و يا با اتومبيل از يک سربالايي تند بگذرد، دفعه اول و دوم و گاهي دفعه دهم عقب گرد مي‌کند و نمي‌تواند، ولي آخرين بار موفق مي‌شود و از آن مي‌گذرد، اين سخن به اين معني نيست که در دفعات اول هيچ کاري انجام نداده بلکه هر دفعه که براي عبور از اين راه دشوار اقدام نموده و عقب رفته به طور ناخود آگاه يک مقدار آمادگي آموخته و ذخيره کرده و بالاخره در پايان پيروز شده است.»[۱۵]
بنابراين هيچ‌گاه نااميد نشويد، بلکه با يک تصميم راسخ و آهنين به پيش برويد.
ما در اين قسمت ده دستور براي ترک اين عادت ذکر کرده‌ايم (اين ده دستور – البته با کمي تصرف - بر اساس کتاب مشکلات جنسي جوانان؛ نوشته حضرت آيت الله العظمي مکارم شيرازي مي‌باشد) و مطمئن هستيم که اگر کسي يک ماه (فقط يک ماه) دقيقاً طبق اين دستورات عمل کند به لطف خدا بر اين عادت شوم پيروز خواهد شد پس با عزمي راسخ شروع کنيد.

دستورهاي ده گانه

 
1- اجتنباب از هر گونه تحريک مصنوعي
اگر کسي انتظار داشته باشد که هر شب در برابر ماهواره ناظر صحنه‌هاي هوس‌آلود «فيلم هاي سکسي» باشد و همه روز قسمت مهمي از وقت گران‌بهاي خود را به مطالعه «رمان‌هاي عشقي» و تماشاي «عکس‌هاي شهوت انگيز» بگذراند و در کوچه و بازار با ولع تمام به دختران و زنان نگاه کند و اندام آنان را وراندازي کند و با اين همه باز هيچ‌گونه آلودگي پيدا نکند سخت در اشتباه است.
اينگونه «تحريکات مصنوعي» که هيچ‌گونه ضرورتي هم ندارد، مسير فکر هر جواني را ار مسائل اصولي زندگي تغيير مي‌دهد و بسوي مسائل جنسي، آنهم بصورت حاد و طغيان‌گر مي‌کشاند.
شب و روز، آنها را دريک حال اضطراب دائمي عصبي که آثار نامطلوب آن بر تمام وجود آنان سايه خواهد افکند نگه مي‌دارد. ادامه اين تحريکات دائمي بهترين فصول زندگي –يعني دوران جواني – را بر باد مي‌دهد و اعصاب جوانان را در هم مي‌کوبد.
همه جوانان عزيز – مخصوصاً آنهايي که داراي پاره‌اي از عادت‌هاي غلط جنسي هستند - بايد بشدت از اينگونه امور بپرهيزند و آرامش فکري خود را بي‌جهت بر هم نزنند.
براي موفقيت در اين قسمت لازم است سرگرمي‌هاي سالم و مناسبي براي اوقات فراغت خود انتخاب کنند، اين سرگرمي‌ها ممکن است:
- ورزش‌هاي فردي و دسته جمعي
- پياده‌روي در هواي آزاد
- مطالعه کتب سودمند و مفيد
- پرورش گل در منزل و به طور کلي کارهاي کشاورزي
- کارهاي دستي
- شرکت در مجالس علمي و اخلاقي باشد.
 
2- تهيه برنامه فشرده و تمام وقت
جوانان بايد به طور حتم براي تمام شبانه روز خود برنامه تنظيم کنند بطوري که يک ساعت وقت بيکار و بدون برنامه نداشته باشند.
نمي‌گوييم مرتباً درس بخوانند يا کار کنند، بلکه مي‌گوييم اگر تفريح يا ورزش هم دارند برنامه داشته باشند، و يک ساعت، خالي از برنامه نباشد.
جوانان بايد بدانند بزرگترين بدبختي براي يک جوان اين است که وقت‌هاي خالي از هرگونه برنامه داشته باشد. ممکن است جواني بيکار باشد و جوياي کار، اما در عين حال براي شب و روز خود برنامه‌اي تهيه کند، اعم از مطالعه و تفريح و استراحت و مانند آن.
حتي اگر جوانان بتوانند برنامه روزانه خود را کمي بيش از مقدار وقتشان تنظيم کنند بطوري که فکر آنها حتي يک لحظه بيکار به معني واقعي نباشد بهتر است، زيرا اشتغالات فراوان فکري، اثر عميقي در انصراف فکر از عادات شوم دارد.
بسيار ديده شده که افراد معتاد به سيگار در روزهاي تعطيلي چند برابر روزهايي که مشغول کار هستند سيگار دود مي‌کنند، اين تفاوت فاحش، اثر همان اشتغال فکر و اعصاب و بدن به کارهاي مثبت و انصراف از کارهاي بيهوده يا زيان‌آور در ايام غير تعطيلي است.
خلاصه افرادي که گرفتار اعتيادهاي غلط جنسي هستند اگر برنامه‌ي مشغول کننده‌اي براي تمام وقت خود نداشته باشند به آساني نمي‌توانند اين عادت را از سر خود دور کنند، و تهيه چنين برنامه‌اي از موثرترين عوامل ترک اعتياد است. مطمئاً با تهيه چنين برنامه‌اي قسمت مهمي از مشکلات ترک اين اعتياد را پشت سر خود خواهد گذاشت.
 
3- توجه مخصوص به ورزش
معروف است ورزشکاران نسبت به مسائل جنسي کم علاقه هستند، چون ورزش مقدار فراواني از انرژي‌هاي بدني و فکري آنها را به خود اختصاص مي‌دهد و طبعا از مسائل ديگر کم مي‌کند.
به همين دليل براي جلوگيري از تحريکات زياد جنسي لازم است جوانان برنامه‌هاي وسيع و متنوع ورزشي انتخاب کنند.
مبتلايان به اين عادت شوم غالبا افرادي گوشه‌گير، منزوي، کم تحرک و خمود هستند و همين گوشه گيري و انزوا و عدم تحرک وضع آنها را تشديد مي‌کند و اگر از اين وضع به کلي در آيند و زندگي خود را با تحرک زياد بياميزند اثر عميقي در بهبود حال آنها و ترک عادتشان خواهد بخشيد.
اينگونه افراد معمولاً اعصاب ضعيف و ناتواني دارند و ورزش‌هاي متنوع و مناسب در تقويت اعصاب آنها فوق‌العاده موثر است.
اين افراد هر چه وقت اضافي دارند بايد به بازي‌هاي گوناگون ورزشي و يا پياده‌روي در هواي آزاد تخصيص دهند تا هم سلامت از دست رفته خود را بازيابند و هم قسمي از انرژي‌هاي جسمي و فکري آنها متوجه اين قسمت گردد.
به همان اندازه که تحرک و ورزش‌هاي فردي و دسته جمعي براي آنها مفيد است، انزوا و به گوشه‌اي خزيدن و در فکر فرو رفتن براي اين قبيل افراد سم مهلک است که بايد به هر قيمتي شده از آن دوري گزينند.
اين توصيه را فراموش نکنيد و آثار معجزه آساي آن را ببينيد، در روز آن قدر ورزش کنيد که خسته شويد و شب هنگام به محض اينکه در بستر آرميديد در خواب عميقي فرو خواهيد رفت و از شر بسياري از خيالات و افکار مضر و کشنده که در اين موقع به سراغ جوانان مي آيد در امان خواهيد بود!
 
4- بايد عادتي جانشين عادتي گردد
روانشناسان مي‌گويند: براي ترک يک عادت بد حتما بايد سراغ عادت خوب رفت و آن را جانشين عادت بد نمود. مثلا کساني که عادت به قمار دارند و با اينکه تمام زيان‌هاي آن را مي‌بينند و حس مي‌کنند، باز حاضر نيستند آن را ترک گويند، و به گفته خودشان وقت قمار که مي‌رسد نمي‌فهمند چه نيرويي آنها را مانند يک اسير و برده به سوي اين عمل که عقل و وجدانشان آن را محکوم ساخته مي‌کشانند؟!
چنين کساني براي اينکه بر اين عادات غلط پيروز شوند حتما بايد در همان ساعات، بازي صحيحي را (مانند يک مسابقه ورزشي سالم) جانشين قمار کنند تا اين عادت بد به اصطلاح از سر آنها بپرد.
و به عبارت ديگر انرژي خاصي که تحت تاثير انگيزه عادت در آن حال تحريک مي‌گردد به اين سمت کشيده شود و مصرف گردد بدون اينکه هيچ‌گونه واکنش نامطلوبي داشته باشد (دقت کنيد)
در مورد عادات بد جنسي بايد درست در همان ساعاتي که انگيزه آن در مبتلايان توليد مي‌شود به سراغ برنامه خاصي که براي چنين ساعتي از قبل پيش بيني کرده‌اند بروند، به سراغ مسابقه علمي، ورزشي، مسابقه هوش، مطالعه يک اثر جالب، يک ورزش مورد علاقه مانند کوهنوردي، اسب سواري و ... اين کار را آن قدر ادامه دهند که جانشين عادت بد سابق شود.
 
5- پرهيز مطلق از تنهايي
اينگونه افراد بايد حتما و بدون هيچ‌گونه قيد و شرطي از تنها ماندن به شدت اجتناب و دوري کنند. هرگز تنها نباشند؛ در خانه نمانند، شب در اطاق تنها نخوابند، تنها براي مطالعه به نقاط خلوت نروند. و به محض اينکه در محيطي احساس کردند تنها هستند از آن محيط بيرون بروند.
اينگونه افراد مخصوصا بايد اين نکته را فراموش نکنند که به مجرد اينکه نخستين تحريک را در خود حس مي‌کنند بلافاصله برخيزند و سرگرم کار ديگري شوند. فراموش کردن اين تذکر غالبا گران تمام مي‌شود.
تنهايي، محيط کاملا مساعدي است براي پرورش ميکروب اين اعتياد در فکر هر جوان، و تمام جواناني که مي‌خواهند خوشبخت و سالم و از خطرات عظيم استمناء در امان باشند بايد از تنهايي بپرهيزند.
 
6- ازدواج در نخستين فرصت
اين افراد اگر امکاناتشان اجازه مي‌دهد بايد در نخستين فرصت ازدواج کنند حتي اگر امکانات آنها «تنها» براي انتخاب نامزد (البته نامزد مشروع که عقد شرعي آن اجرا شده باشد) فراهم است بايد اين فرصت را نيز از دست ندهند.
خلاصه ازدواج تاثير قابل توجهي در مبارزه با اين انحراف جنسي دارد و در صورتي که دامنه توقعات را کوتاه و تشريفات زايد و بي‌جا را از آن حذف کنند کاري است بسيار سهل و ساده و آسان، ولي متاسفانه يک سلسله اوهام و قيود غلط، دست و پاي غالب طبقات را _اعم از تحصيل کرده و بي سواد - در اين قسمت بسته است.
بعضي از جوانان معتاد از ازدواج وحشت دارند، ولي اين وحشت کاملاً بي اساس است زيرا با بکار بستن دستورها هم ترک اين اعتياد آسان است و هم پيروزي در تمام مراحل ازدواج و زناشويي.
 
7- تلقين و تقويت اراده
«تلقين» نيز در مبارزه با اين عادت نقش مهمي را بازي مي‌کند. افراد معتاد بايد مرتبا به خود تلقين کنند که به خوبي قادر هستند اين عادت زشت را ترک گويند.
براي اينکه تلقين در آنها اثر قوي و سريع ببخشد آن طور که يکي از اطباي روانشناس (دکتر ويکتور پوشه فرانسوي) مي‌گويد- بايد تلقين را به صورت زير چندين روز پشت سر هم ادامه دهند- همه روز در محل آرامي که چيزي فکر آنها را بخود مشغول نسازد، فکر خود را متمرکز ساخته و با کلمات شمرده و محکم اين جمله را تکرار کنند: «من به خوبي قادر هستم اين عادت بد را از خود دور کنم، من قادرم»! تکرار اين تلقين ساده اثر عجيبي در تقويت روحيه و ترک اين عادت و هر عادت بدي دارد (مي توانيد آزمايش کنيد).
علاوه بر اين بايد براي تقويت اراده از مطالعه کتاب‌هاي رواني که براي تقويت و رشد شخصيت و تقويت اراده نوشته شده است غفلت نورزند، [۱۶] (به پاورقي 16 مراجعه کنيد) زيرا همانطور که دانستيم – و همه معتاداني که موفق به ترک اين عادت بد و ساير اعتيادهاي ناپسند شده‌اند اعتراف دارند - نخستين گام در اين راه «اراده و تصميم» است.
 
8- پرهيز کامل
از معاشرت و همنشيني با افراد منحرف و مبتلا به اين عادت بد، در همه اوقات مخصوصاً دوران مبارزه، بايد به طور مطلق دوري جست همانطور که از مبتلايان به «وبا» فرار مي‌کنند.
علاوه بر اين بايد زيان‌ها و عواقب دردناک و مرگبار اين عمل را هرگز از خاطر خود دور نگه ندارند و هرگز گوش به سخنان وسوسه انگيز اين و آن ندهند.
نقش معاشران بد و فاسد در ابتلاي به اين انحراف، و ادامه آن، بسيار عجيب است! آنها براي اينکه کمتر احساس گناه و بدبختي کنند سعي دارند افراد ديگري را نيز مبتلاً سازند و به سرنوشت غم انگيز خود گرفتار نمايند، لذا همواره مي‌کوشند با سخنان وسوسه انگيز اين عمل شوم و زشت را لذت بخش و کم ضرر جلوه دهند، ولي جوانان بيدار هرگز در دام وسوسه‌هاي شيطاني آنها نمي‌افتند.
 

irrd بازدید : 385 پنجشنبه 08 دی 1390 نظرات (0)

اکنون ما زلال حکمت و کمال موعظت را در خلال سخنان امام رضا علیه السلام از نظر می گذرانیم، تا جان خویش را صفا دهیم ودل خود را روشنی بخشیم و این فرصت نورانی را مغتنم شماریم و در پرتو آن بر ایمان خویش بیفزاییم.
عبادت واقعی
امام رضا علیه السلام می فرماید: عبادت بسیار اندیشیدن درباره خداوند است. اما بسیاری نماز و روزه ای که از حدود حرکات مقرر و صورت معین آن تجاوز نمی کند و خالی از محتوای ایمانی استوار است، و انسان در شبانه روز به انجام دادن آن عادت کرده است عبادت نیست. از این رو چه بسیار است نمازگزار و روزه گیر که گناهان بزرگ مرتکب می شود، و خود را در زندگی به انواع گناهان مهلک دچار می سازد، و تسلیم هواها و هوسهای خود می شود.
نه تنها تفکر بسیار درباره خدا خود عبادت است بلکه اصل و مقصد هرعبادتی است، زیرا هنگامی که انسان در چگونگی نظام آفرینش و آفریننده آن به تأمل و تفکر می پردازد، و به اسرار و دقایق فراوان هستی و آنچه وجود او را در میان گرفته می اندیشد ناگزیر در برابر نیرویی که این نظام را پدید آورده و قوانین آن را با این همه دقت و صحت بنیان نهاده خود را حقیر و ناچیز می بیند، و نیز زمانی که انسان به نیروی خرد و اندیشه اش در می یابد، که قدرت خداوند بزرگ بر همه عوالم هستی احاطه دارد، و هیچ موجودی نیست مگر این که در زیر سلطه و قدرت اوست بی آن که بتواند راهی برای چیرگی بر این سلطه، و رهایی از این قدرت مطلقه برای خود پیدا کند، ناگزیر وجود او را ایمانی ژرف به آفریننده و پدیده آورنده هستی فرا می گیرد، و در برابر این همه آثار عظمت با تمام وجود و از ته دل خضوع و فروتنی می کند.
مفهوم توکل
مردی از آن حضرت درباره گفتار خداوند عزوجل پرسید که فرموده است: "وَ مَن یتَوکَّل عَلَی الله فَهُوَ حَسبُه ُ". امام (ع) فرمود: توکل درجاتی دارد، یک درجه آن این است که در همه کارهای خود به خدا اعتماد کنی و به آنچه می کند خشنود باشی و بدانی که خداوند خیر و عنایت خود را از تو دریغ نداشته است و یقین کنی که در همه کارها حکم به دست خداست بنابراین به او توکل، و امور خود را به او واگذار کن، دیگر از درجات توکل ایمان به همه چیزهایی است که خداوند آنها را در پس پرده غیب نگه داشته است و دانش تو بدانها احاطه ندارد و تو شناخت آنها را به او واگذاشته ای و در این مورد و دیگر موارد به او اعتماد کرده ای.
در جای دیگر از آن حضرت پرسش شد که توکل چیست؟
امام علیه السلام فرمود: این که از جز خدا نترسیم.
فرومایه کیست؟
از آن حضرت پرسش شد فرومایه کیست؟ فرمود آن که به چیزی جز خدا خویش را سرگرم کرده است.
و فرمود: خداوند بیهوده گویی و تلف کردن دارایی و پرسش و خواهش بسیار را دشمن می دارد.
و فرمود: خرد مرد مسلمان زمانی کامل می شود، که این ده صفت در او وجود یابد: خوبی او به دیگران برسد، و از بدی او ایمن باشد، نیکی اندک دیگران را بسیار شمارد، و نیکی خود را به دیگران اندک داند، درخواستهای دیگران او را به ستوه نیاورد ، و از به دست آوردن دانش در تمام دوران عمر خویش دلگیر نشود، ناداری را در راه خشنودی خداوند از توانگری بیشتر دوست بدارد، و خواری را در راه او از عزت در نزد دشمنانش محبوبتر بداند، و به گمنامی بیش از آوازه و شهرت راغب باشد.
سپس فرمود: این دهمی و چه مهم است آن.                        عرض شد: آن چیست؟
فرمود: این که به هیچ کس ننگرد مگر این که او را بهتر و پرهیزگارتر از خویش بداند، زیرا این مردم دو گونه اند، گونه ای از او بهتر و پرهیزگارترند و دسته ای از او بدتر و فرومایه تر، پس هنگامی که کسی را دیدار می کند که از او بدتر و پست تر است باید چنین پندارد که شاید خوبی این مرد در باطن است، و این پوشیدگی برای او بهتر باشد، و خوبی من در ظاهر و آشکار است که این برای من بد است و چون با کسی که از او بهتر و پرهیزگارتر است روبرو می شود و برای این که خود را به مرتبه او برساند نسبت به او تواضع می کند، این فروتنی به او بزرگی می دهد و بر خوبی او می افزاید، و در میان مردم نیکنامی و سروری به او می بخشد.
توصیه های رفتاری
امام فرمود: خاموشی دری از درهای حکمت است، خاموشی محبت دیگران را به سوی خود می کشاند، و به هر خوبی رهبری می کند.
و فرمود: دوست هر کس خرد او، و دشمنش نادانی اوست.
و فرمود: پاکیزگی خوی پیامبران است.
و فرمود: اگر سخن از کسی می گویی که حضور دارد، او را با کنیه بخوان و اگر غایب است نام او را یاد کن.
و فرمود: بر مردم روزگاری فرا می رسد که سلامت کامل اگر ده جزء باشد نه جزء آن در گوشه گیری، و یک جزء دیگر در خاموشی است.
و فرمود: هر کس محاسبه نفس خویش کند سود برد و هر کس از آن غفلت کند دچار زیان شود، و هر کس بیمناک باشد ایمنی یابد، و آن که از گذشت روزگار عبرت گیرد دارای بینش شود، و هر که از بینش برخوردار باشد دارای فهم شود و آن که دارای فهم است عالم و دانشور است. آن کس که نادان را دوستدار شود در رنج افتد، بهترین دارایی آن است که آبروی آدمی بدان نگهداری شود، و برترین خرد این است که انسان خویشتن را بشناسد. مؤمن اگر خشمگین شود خشم او وی را از طریق حق بیرون نمی برد، و اگر خوشحالی و رضامندی یابد این خرسندی او را دچار باطل نمی سازد، و هنگامی که قدرت و غلبه می یابد بیشتر از آنچه حق دارد نمی گیرد.
و فرمود: هر کس خوبیهایی دارد که به آنها ستوده می شود و نیازی به خودستایی ندارد.
و فرمود: دلها را رغبت و نفرت، و نشاط و سستی است هنگامی که دل میل و اقبال می کند بینش و ادراک دارد و زمانی که نفرت و بی میلی دارد، افسرده و ناتوان است از این رو دل را هنگامی که اقبال و نشاط دارد به کار گیرید و زمانی که سست و بی میل است او را رها کنید.
وفرمود: پادشاه را با بیم، و دوست را با فروتنی، و دشمن را با خودداری و پرهیز و توده مردم را با گشاده رویی همنشینی کنید.
و فرمود: مرگ برای آرزوها آفت، و نیکوکاری، برای دوراندیش غنیمت، و کوتاهی و اهمال برای توانگران مصیبت است، بخل آبرو را از میان می برد، و دوستی، ناخشنودیها پدید می آورد، برترین و گرامی ترین خویها به جا آوردن کار نیک و دستگیری ستمدیدگان، و تحقق آرزوی آرزومندان و فراهم آوردن امید امیدواران است.
و فرمود: گمان خود را نسبت به خدا نیکو کن، زیرا هر کس گمانش به خدا نیکو باشد خداوند مانند گمانش با او رفتار خواهد کرد، و هر کسی به روزی اندک خشنود باشد، عمل اندک او پذیرفته است، و کسی که به اندکی از حلال خرسند باشد، رنج او کم و عائله اش آسوده است و خداوند او را به درد و درمان زندگی بینا و سالم به سرای آخرت باز می گرداند.
و فرمود: بخیل را آسودگی و حسود را خوشی و دلخسته را وفا و دروغگو را مردانگی نیست.
مؤلفه های بندگان نیک خدا
از امام رضا علیه السلام پرسیده شد بندگان خوب خدا چه کسانی هستند، فرمود: کسانی که هنگامی که کار نیکی انجام می دهند شاد می شوند، و اگر مرتکب کار بدی شوند، استغفار می کنند و هنگامی که درباره آنان بخششی می شود سپاسگزار می شوند، و چون به بلیه ای گرفتار شوند شکیبایی می ورزند، و زمانی که به خشم آورده می شوند گذشت می کنند.
علی بن شعیب گفته است: به خدمت ابی الحسن الرضا علیه السلام رسیدم.
به من فرمود: ای علی، از مردم کدام کس زندگی را نیکوتر می گذراند؟
عرض کردم: ای سرور من، شما از من بدین داناترید.
فرمود: آن کس که بهبود زندگی دیگری را جزیی از زندگی خود قرار دهد.
سپس فرمود: ای علی چه کسی زندگی را بدتر از همه می گذراند؟
عرض کردم: شما داناترید.
فرمود: کسی که از زندگی خود بهره ای به دیگری نمی رساند.
و فرموده است: ایمان انسان کامل نمی شود مگر این که سه صفت در او وجود داشته باشد: دانش دین بیاموزد و در معیشت اندازه را نیکو نگهدارد، و بر بلاها و گرفتاریها شکیبایی کند.
این بخشی از سخنان دلکش و روشنی بخش امام علیه السلام است، که فروغ حکمت از آنها می درخشد، و لبریز از ایمان و سرشار از نتایج سودبخش می باشد.
اکنون برماست که این سخنان والا و پرارج و مانند آنها را در زندگی خود وارد سازیم، و چنانچه بخواهیم رفتار فردی و اجتماعی خود را بر اساس معیارها و ارزشهای درست و استوار قرار دهیم، باید خود را با محتوای اخلاقی و انسانی این سخنان هماهنگ گردانیم، تا این که بتوانیم جامعه ای انسانی و با فضیلت به وجود آوریم.
 
 

irrd بازدید : 357 پنجشنبه 08 دی 1390 نظرات (0)

به تاریخ 19/10/59 شمسی ساعت 10:10 شب چند سطری وصیت نامه می نویسم : هر شب ستاره ای را به زمین می کشند و باز این آسمان غم‌زده غرق ستاره است ، مادر جان  می دانی تو را بسیاردوست دارم و می دانی که فرزندت چقدر عاشق شهادت و عشق به شهیدان داشت. مادر، جهل حاکم بر یک جامعه انسانها را به تباهی   می کشد و حکومت های طاغوت مکمل های این جهل اند و شاید قرنها طول بکشد که انسانی از سلاله پاکان زائیده شود و بتواند رهبری یک جامعه سر در گم و سر در لاک خود فرو برده را در دست گیرد و امام تبلور ادامه دهندگان راه امامت و شهامت و شهادت است. مادرجان، به خاطر داری که من برای یک اطلاعیه امام حاضر بودم بمیرم ؟ کلام او الهام بخش روح پرفتوح اسلام در سینه و وجود گندیده من بوده و هست. اگر من افتخار شهادت داشتم از امام بخواهید برایم دعا کنند تا شاید خدا من روسیاه را در درگاه با عظمتش به عنوان یک شهید بپذیرد ؛ مادر جان من متنفر بودم و هستم از انسانهای سازش کار و بی تفاوت و متاسفانه جوانانی که شناخت کافی از اسلام ندارند و نمی دانند برای چه زندگی می کنند و چه هدفی دارند و اصلا چه می گویند بسیارند.   ای کاش به خود می آمدند.  از طرف من به جوانان بگوئید چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپاخیزید و اسلام را و خود را دریابید نظیر انقلاب اسلامی ما در هیچ کجا پیدا نمی شود  نه شرقی - نه غربی؛ اسلامی که : اسلامی ...  ای کاش ملتهای تحت فشار مثلث زور و زر و تزویر به خود می آمدند و آنها نیز پوزه استکبار را بر خاک می مالیدند.  مادر جان، جامعه ما انقلاب کرده و چندین سال طول می کشد تا بتواند کم کم  صفات و اخلاق طاغوت را از مغز انسانها بیرون ببرد ولی روشنفکران ما به این انقلاب بسیار لطمه زدند زیرا نه آن را می شناختند و نه باریش زحمت و رنجی متحمل شده اند از هر طرف به این نو نهال آزاده ضربه زدند ولی خداوند، مقتدر است اگر هدایت نشدند مسلما مجازات خواهند شد . پدر و مادر ؛ من زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم علی وار زیستن و علی وار شهید شدن, حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست می دارم شهادت در قاموس اسلام كاری‌ترین ضربات را بر پیكر ظلم، جور،شرك و الحاد می‌زند و خواهد زد. ببین ما به چه روزی افتاده ایم و استعمار چقدر جامعه ما را به لجنزار کشیده است ولی چاره ای نیست اینها سد راه انقلاب اسلامیند ؛ پس سد راه اسلام باید برداشته شودند تا راه تکامل طی شود  مادر جان به خدا قسم اگر گریه کنی و به خاطر من گریه کنی اصلا از تو راضی نخواهم بود. زینب وار زندگی کن و مرا نیز به خدا بسپار ( اللهم ارزقنی توفیق الشهادة فی سبیلک) .
و السلام     محمد ابراهیم همت

irrd بازدید : 577 پنجشنبه 08 دی 1390 نظرات (3)

زيارت عاشورا و زيارت آل يس
پاورپوينت متن زيارت عاشورا و زيارت آل يس كه خودم تايپ كرده ام براي شما عزيزان تهيه كره ام؛
كه شما ميتوانيد آنها را با حجم بسيار كم دانلود كنيد
.

ضمناً؛استفاده از محتواي پاورپوينت حتی بدون ذكر منبع بلامانع است؛(متن درون پاورپوینت را فراموش کردم پاک کنم!)
يعني شما ميتوانيد بدون هيچ دردسر آنها را در كارهاي فرهنگي خود بكار ببريد.

زيارت عاشورا

 زيارت آل يس

 

التماس دعا

 

 

irrd بازدید : 1045 پنجشنبه 08 دی 1390 نظرات (0)
ارزش ها و آداب معاشرت با مردم از نگاه حضرت علی (ع)
حضرت علی (ع) به فرزندش ، امام حسن (ع) فرمودند:
پسرم! چهار چیز از من یاد گیر ( در خوبی ها ) و چهار چیز به خاطر بسپار (هشدارها ) که تا به آنها عمل کنی ، زیان نبینی:

الف- خوبی ها
1- همانا ارزشمندترین بی نیازی، عقل است.
2- و بزرگترین فقر، بی خردی است.
.3- و ترسناکترین تنهائی ، خود پسندی است
.4- و گرامی ترین ارزش خانوادگی، اخلاق نیکوست

ب- هشدارها

1- پسرم از دوستی با احمق بپرهیز، چرا که می خواهد به تو نفعی رساند اما دچا زیانت می کند.
2- از دوستی با بخیل بپرهیز، زیرا آنچه را که سخت نیاز داری از تو دریغ می کند.
3- از دوستی با بدکار بپرهیز، که با اندک بهائی تو را می فروشد.
4- و از دوستی با دروغگو بپرهیز، که او به سراب ماند، دور را به تو نزدیک و نزدیک را به تو دور مینمایاند.
منبع: نهج البلاغه
 
در اینجا به احادیثی از امام حسین علیه اسلام اشاره می کنم باشد که در زندگی ما راهگشا باشد:
 صفتهاي زيبا
امام حسین (ع): هر كس اين پنج چيز را نداشته باشد از زندگی بهره ای نمی برد:
             . عقل، دين، ادب، شرم و خوش خلقی
توكّل
امام حسین (ع): عزت و بی نيازی (از جايگاه خود) بيرون آمده به گردش پرداخته اند، چون با توكّل برخورد نمودند (خود را جلوه هايی از آن ديده) در آن مقيم گشتند.

پاداش سلام

امام حسین (ع): سلام هفتاد حسنه دارد، شصت و نُه حسنه از آنِ سلام كننده و يكی از آن جوابگو است.

سلام بر گناهكار

امام سجّاد(ع) از امام حسين(ع) روايت ميكند كه فرمود ابن كوّا از علي بن ابيطالب پرسيد : ای امير مؤمنان آيا بر گناهكار اين امّت نيز سلام می دهی ؟ حضرت فرمودند : خدا او را اهل توحيد می داند و تو او را اهل سلام نمی دانی ؟

خوف از خدا

به امام حسين(ع) عرض شد بيم تو از پروردگارت چه فراوان است؟ فرمود: در روز قيامت جز آنكس كه در دنيا خوفِ خدا داشته، كسی ايمن نيست.

مدارا كليد مشكلات

امام حسین (ع): هر كه از تدبير بازماند و از چاره ها ناتوان گردد، مدارا (كليد) مشكلات اوست.

نيكوكارى

امام حسین (ع): شخصی پيش امام حسين(ع) اظهار داشت: اگر نيكی به نااَهل برسد تباه می شود؟ ايشان فرمودند: چنين نيست بلكه نيكوكاری همچون رگبار است كه بايد به نيك و بد برسد.

عذر بدتر از گناه

امام حسین (ع): جمعی‌ نزد آن‌ حضرت‌ از عذرخواهی‌ عبدالله‌ بن‌ عمرو بن‌ عاص‌ از شركت‌ در جنگ‌ صفين‌ ياد می ‌كردند كه‌ حضرت‌ فرمود: چه بسا گناهی كه از عذرطلبی آن نيكوتر است.

منبع:
http://baarsesh.blogfa.com/

درباره ما
میزبان مارکت
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 13
  • کل نظرات : 5
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 19
  • باردید دیروز : 11
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 43
  • بازدید ماه : 30
  • بازدید سال : 1,439
  • بازدید کلی : 31,255
  • کدهای اختصاصی